1 / 30

كنگره بزرگداشت حكيم جرجاني مهرماه 1381 دكتر حسين حاتمي

بسم الله الرحمن الرحيم. كنگره بزرگداشت حكيم جرجاني مهرماه 1381 دكتر حسين حاتمي. ادبيات توحيدي در متن ذخيره خوارزمشاهي. مقدمه. اِنَّ في خَلقِ السَمواتِ والارضِ وَاختلافِ اللّيلِ وَ النـهارِ لآياتٍ لاوُلِي اَلباب (190)

Download Presentation

كنگره بزرگداشت حكيم جرجاني مهرماه 1381 دكتر حسين حاتمي

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. بسم الله الرحمن الرحيم كنگره بزرگداشت حكيم جرجانيمهرماه 1381دكتر حسين حاتمي ادبيات توحيدي در متن ذخيره خوارزمشاهي

  2. مقدمه اِنَّ في خَلقِ السَمواتِ والارضِ وَاختلافِ اللّيلِ وَ النـهارِ لآياتٍ لاوُلِي اَلباب (190) اَلَّذينَ يَذكُرُونَ اللهَ قياماً وَ قُعوداً وَ عَلي جُنُوبِهِــم وَ يَتَفَـكّرونَ في خَلقِ السمواتِ وَ الاَرضِ رَبَّنا ماخَلَقتَ هذا باطِلاً سُبحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّار (191) (سوره آل عمران)

  3. پروفسور روير (كتاب حيات و هدفداري) حيات، كار تصـادف نبوده و نمي تواند باشد. حيات كار فكري خلاق و مافوق طبيعي يعني خدااست كــه بذر آن را در جهاني كه آماده پذيرش حيات بوده، شكوفا كرده است ملاّ صدرا نقشه ازلي = حركت جوهري

  4. مولانا جلال الدين (مثنوي معنوي) چون نمي داند دل داننده اي هست با گردنده گرداننده اي فردوسي (شاهنامه) كزويست گردون گردان بپاي هم اويست برنيكوئي رهنماي حافظ بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوي دوش ميخواند درس مقامات معنوي يعني بيا كه آتش موسي نمود گـل تا از درخت نكته توحيــــد بشنـوي

  5. وَ هَل اَتيكَ حَديثُ موسي (9)اِذ رَا ناراً فَقالَ لاَهلِهِ امكُثوا اِنّي آنَستُ ناراً لَعَلّي آتيكُم مِنها بِقَبَسٍ اَو اَجِدُ عَلــيَ النّارِ هُدي (10) سوره طه

  6. فَلَمّا آتها نُوديَ يا موسي (11)اِنّي اَنَا رَبُّكَ فَاخلِع نَعلَيكَ اِنَّكَ بِالوادِالمُقَدَّسِ طُوي (12)

  7. ابن سينا (قانون) • آفريدگار توانا بدون كمك و ياري هيچ دستـياري كاركاه وجود انسان را چنان با دقت آفريده است كـه هيچ نقص و خللي در آن وارد نيســت 000 به راستي كه كسي جز او سزاوار ستايش نيست

  8. هدف :بررسي ادبيات توحيدي در متن ذخيره خوارزمشاهي روش مطالعه : تشكيل بانك اطلاعاتي رايانه اي ذخيره خوارزمشاهي و جستجوي واژه هاي كليدي (الله، تعالي، آفريــدگار، عَزَّ وَ جَلَّ،ايزد، جَلَّ وَ عَلا، بِحَمدِالله، معين 000) نتايج : 70000 سطر X 60 كاركتر

  9. نتايج :

  10. الله (344 مورد)

  11. اِن شاءالله(94مورد) خواجه ابوعلي سينا رحمه الله مي گويد اين سخن نزديك من عظيم است يعني اين معني مرا درست مي آيـد و بعد از اين در كتاب معالجات، سخن اندر تفرق الاتصال بـه شرح، گفته شود ، انشاءالله تعالي (ص 2564) اين سبب ها و احوال آن اندر كتاب سوم كه كتاب حفظ الصحه است يادكرده آيد، انشاءالله تعالي (ص 581)

  12. رحمت الله عليه (91مورد)

  13. رحمت الله عليه (91 مورد) • خواجه ابوعلي سينارحمت الله مي گويد من صواب آن بينم كه مُقل حل كننـــد و آن را به آب مقل بسرشند و اقراص كنند و مقـــدار مقل چند يك جزو از اجزاء ايارج و بعضي صَبِر، مغسول كنند از جهت محروران لكن اسهال كمتر آرد وكسي را كه تب، سخت گرم نباشد شايد داد (ص 3462) • خواجه ابوعلي سينارحمت الله ميگويــــد من ايــن نوع نخستين را به نواحي دهستان ديده ام لَون او بــه سرخي دارد و بد ماري است و علاج او پس از علاج هاي مشترك، علاج افعي است (ص 3209)

  14. باذن الله (52 مورد) • پس از آن روزگار پيري باشد و اندر اين روزگـار، سستي قوتها پديد مي آيد تا آخر عمر كه ايزد تعالي تقدير كرده باشد0 و فضيلت عمر پيري آنستكه بعضي مردمان باشند كه مدت عمر ايشان به تمامي شصت سال رسد و با عمر كودكي و جواني و كُهلي برابر آيد و جمله عمر ايشان بـه صدوبيست سال رسد باذن الله عز وجل (ص 35) • 000 و سپيده خايه مرغ به روغن گل بهـم بزنند و بر سر كودك مي نهند و آب كدو تر و آب كشنيز تر و آب برگ خرفه و آب عنب الثعلب همه يا آنچه حاضر باشد بر سر كودك نهادن سود دارد، والله ولي الشفاء (ص 1738)

  15. آغاز كتاب منافع الاعضاء • بسم الله الرحمن الرحيم • الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد وآلـــه الطاهرين • پس از آن كتاب ذخيره خوارزمشاهي ختم كرده شد و سبب خالي گذاشتن اين كتاب از كتاب ادويه مفرده و از قرافاذين ياد كرده آمد و عذر آن خواسته شد 000

  16. تبارك الله احسن الخالقين "ببايد دانست كه آن سبب عنايت ايزدست سبحانه و تعالي كه پاره اي از زمين از آب برهنه كرد تا آرامگاه آدميان و ديگر جانوران باشد و عنايت دوم آنست كه اينجا كه از آب برهنه كرد بيشتر آن از ســوي شمالي كرد تا اين آرامگاه خوشتر باشد و هواي آن درست تر و صافــي تر و باشندگان در آن تندرست تر و قوي تر باشند وعنايت سوم آنست كه چون اينجا از آب برهنه كرد علم او از پيش رفته بودكه باشندگان زمين را از آب چاره نباشد و بر اين پاره زمين جايگاه آب و جايگاه زمين را يكــــي كرد و آب را در وي براند و پراكنده كرد تا به همه جاي به اندازه ميرسد و همـه باشندگان زمين را از آن بهره ميباشد، پس از آنجا كه طبيعتِ آبست آب سبكتر است از زمين و جـاي او بالاي زمين است و آنجا كه عنايت ايزدي است در اين پاره زمين كــــه آرامگاه جانوران است سَبُكي از آب ستده شده است و به قهر، جــاي آب و زمين يكي كرده است و گراني و سبكي هر دو يكسان كرده كه نه آن از اين گرانتر آيد و نه اين از آن سبكتر نمايد تا هر دو بهم آميخته ميباشند از بهـر صلاح جانوران، فتبارك الله احسن الخالقين"

  17. فتبارك الله احسن الخالقين و كف پاي از سوي اندرون تهي كرده و از زمين برداشته، تا اندر وقت رفتن پايها را سبكتر از زمين بر توان ربود و بتوان دويد، فتبارك الله احسن الخالقين

  18. تبارك الله احسن الخالقين ببايد دانست كه كارهاي طبيعت كاري اتفاقي و بيهوده نيست لكن عنايت ايزدي است كه طبيعت را اين قوتها كه ياد كرده شد بداده است و ارزاني داشته و قوتها را بر اين داشته كه كار بر نسقي راست مي راننـد و دليل بر آنكه اين قوتها هست آنست كه چون نر و ماده بهم نزديك شوند كار هــر دو بر آيد و لذت هر دو حاصل گردد و نر و ماده را از اين كار جز لذّت، قصدي و غرضي نيست و هيچ انديشه آن نه كه تا آب ايشــان كجا شود و از آن چيزي حاصل گردد و يا نگردد و اگر نه قوت طبيعي اندر رحم از بهر اين كار افتاده است كه به عنايت ايزدي آن آبها را در حال بگيرد و نگاه دارد آن آب ضايع شدي و اگر نه قوت جاذبه استي كه خوني بــه اندازه و شايسته غذاي او جذب ميكند غذا از كجـــا يافتي و چگونه پرورده شدي و اگر نه قوت مدبره استي كه اين قوت را بر اين كار دارد تــا غذا به اندازه جذب كند ممكن بودي كه بيشتر جذب كردي و نطفه اندر وي غرق شدي يا كمتر جذب كردي و پرورده نشدي يـــا بودي كه غذاهاي غليظ جذب كردي و شايسته نيامدي يا لطيف تر جذب كردي و بدو پيوسته نشــــدي و مانند نگشتي و اگر نه قوتي است كه آنرا مُغَيّرِه اولي گويند از يك مني يكسان چندين گونه اندامهـا چون دل و دِماغ و استخوان و عصب و عروق و شرائين چگونه پديد آمدي و اگر نه قوت مصوره استي كه به تدبير قوت مدبره شكل هاي اندامها و تهي و پري و خردي و بزرگـــي و سختي و نرمي آن پديد ميكردي از يك مني يكسان، چندين گونه تركيب چگونـــه پديد آمدي و اگر نه قدرت غاذيه استي و ديگر ناميه چه واجب كردي كه خون طَمث غذاي او شدي و انـــدر رحم بباليدي و بزرگ شدي اينهمه به تقدير و تدبير آفريدگار است فتبارك الله احسن الخالقين

  19. تعالي (171 مورد)

  20. تعالي (171 مورد) علامت هاي مزاج هاي اصلي و عارضي در باب هفتم از گفتار دوم از كتاب نخستين يادكرده آمدست، بعون الله تعالي (ص 350) اين همـه از بهر آنكه تا نسل مردم باقي مانند چندانكه آفريگار تبارك و تعالي تقدير كردست و اگر نه آنست كه اين فراموش كاري پديد همي آيد و قوت بهيمي غالب مي شــود هرگز كدام عاقل اين كار كردي و اين غمــــــهاي فرزندان كه ياد كرده آمد بخويشتن كشيدي هركه اين معني فهم كند به كمال قدرت و حكمت آفريدگار تبارك و تعالي اقرار دهد و باخلاص بگويد : ذالك تقديرالعزيزالعليم (ص 2733)

  21. آفريدگار (89 مورد)

  22. آفريدگار (89 مورد) و اگر نه آنست كه آفريدگار تبارك و تعالي دِماغ را بر بالاي همه تن نهاده است به سبب نرمي و نازكي و نرمي، هميشه فضله همه اندامــها بدو آمدي و دِماغ، آن را دفع نتوانستي كردن و قوت هاي او همه تباه بودي و همه افعال دِماغــي با آفت بودي،تبارك الله ارحم الراحمين(ص 624)

  23. عَزَّ وَ جَلَّ (30 مورد)

  24. عَزَّ وَ جَلَّ (30 مورد) در فصل بهار، چند روز پيوسته مي دهند، كمترين، يك هفته، پيوندها را قُوّت دهد و ماده را به عرق و به ادرار بول، بيرون آرد و دردهاي عُسر را ببـــــرد باذن الله عَزَّ و جَلَّ (ص 2893) و اسباب و علامات و علاج آن در بابي جداگانه يادكرده آيد ان شاءالله عزوجل و اين گفتار، سه جزو است (2479) و به علاج آماس مشغول گشــتن چنانكه در موضعش يادكرده شود ان شاءالله عزوجل (ص 1388)

  25. ايزد (21 مورد)

  26. ايزد (21 مورد) ايزد تعالي مهره هــاي فـرودين را بزرگتر و محكمتر آفريد، و هرچه بالاتر است كوچكتــــر و سبكتر آفريد0 و چون مهره هاي گردن، خردتر است و سبكتر و گذر نخاع كه اندرويست فراختر، و اين هردو سبب ضعيفي باشد، ايزد جل و علا گوهر اين مهره ها را صُلبتر از ديگر مهره ها كرد تا هــــر دو سبب را اندر يافته باشد (ص 89) پس از آن روزگار پيري باشد و اندر اين روزگار، سستي قوتها پديد مي آيـــــد تا آخر عمر كه ايزد تعالي تقدير كرده باشد0 و فضيلت عمر پيري آنستكـــه بعضي مردمان باشند كه مدت عمر ايشان به تمامي شصت ســـال رسد و با عمر كودكي و جواني و كُهلي، برابر آيد و جمله عمر ايشان به صدوبيست سال رســــد باذن الله عز و جل (ص 35)

  27. جَلِّ وَ عَلا (11 مورد)

  28. جَلِّ وَ عَلا (11 مورد) پس آفريدگار جل و علا هرجا كه به احتياطي حاجت بود اين راهها به شركت نهاد، اندر ميان دو مهره و چنان ساخت كه اين راه عصب بر كناره دو مهره افتد، يك نيمه بر كناره يك مهره بر سان نيم دايره و ديگر نيمه بر كناره ديگر مهره افتد بر سان نيم دايره ديگر تا چون هر دوكنار مهره بهم باز نهاده باشد دايره 00 (صفحه 90) آفريدگار جل و علا نخست نخاع را از دماغ برويانيـــد پس عصب را از نخاع برويانيد و نخاع را از دماغ قويتر آفريد و عصب را از نخاع، قويتر، و از نخاع سه منفعت حاصل است: يكـي آنكه نخاع چون ميانجي است ميان عصب و دماغ كه اگر اين نخاع در ميان نبودي هر اندامي كه حركت 000 (صفحه 178)

  29. بحث و نتيجه گيري به تعبير قرآن مجيد دريافتيم كه دانشمند افتخارآفرين، پزشك عاليقدر، سيد اسماعيل جرجاني نيز جزو خردمندان موحــد بوده است. لازم به تاكيد است كه ما دانشجويان پزشكي و پزشكان، دانسته يـــــا ندانسته پا در وادي مقدسي نهاده ايم و بار امانت سنگيني را بدوش ميكشيم. بار امانت محرميت جان و مال و ناموس مردم و بار امانت مهندسي دستگاهي را كه به تعبير امام علي (ع) "بـه دستان مبارك حق ساخته شده و عمارتي كه به دست پرتوان او بناشده و خلاصه و عصاره كل هستي و چكيده آنچه در لوح محفوظ اســـت" و چه نيكوست كه با اقتداء به شيوه توحيدي عرفا وحكمايمان حافظ، فردوسي 000 و مولوي و اساتيـد و پيشكسوتانمان ابن سينا، جرجاني 000 و پروفسور روير، همواره خود را در محضر او احساس كنيـــــم و پندار، گفتار و كردار پزشكيمان را بر بستر عقيدتي محكمي كه نشات گرفته از اعتقاد بـه ذات باريتعالي و عشق و علاقه به خدمت زيربنائي به همنوعان است بگسترانيم و همانگونه كـــه ابن سينا در دوران ترك تازيهاي شش جناح محـــارب (سامانيان، سلجوقيان، غزنويان، ديلميان، آل بويه و آل مامون) اعتنائي به نزاع هاي آنان ننمود و همواره محيط امني را براي آموزش و پژوهش و تاليف، برگزيد ما نيز سعي كنيم ادامه دهنـده راه او باشيم و همچون پيش كسوتان افتخارآفرين خود ادبيات توحيدي را در گفتار و نوشتار خود بـه كار بنديم و در سختيها از او كمك بخواهيم، انشاالله.

  30. اَلّهُمَّ وَفِّقنا لِما تُحِبُّ وَ تَرضي

More Related