1 / 293

خلاصۀ کتاب: مطالعات توسعه و مؤلفۀ منابع

خلاصۀ کتاب: مطالعات توسعه و مؤلفۀ منابع. گروه نویسندگان: عبدالرسول دیوسالار، غلامرضا حداد، مهرداد ناظری، آمنه جعفری قدوسی، زهرا میراحسنی، مهران شمس احمر. سخن هزاره. دکتر حسن حاج‌قاسم، مدیرعامل مؤسسه اندیشه و پژوهش طرح هزاره.

aida
Download Presentation

خلاصۀ کتاب: مطالعات توسعه و مؤلفۀ منابع

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. خلاصۀ کتاب: مطالعات توسعه و مؤلفۀ منابع گروه نویسندگان: عبدالرسول دیوسالار، غلامرضا حداد، مهرداد ناظری، آمنه جعفری قدوسی، زهرا میراحسنی، مهران شمس احمر

  2. سخن هزاره دکتر حسن حاج‌قاسم، مدیرعامل مؤسسه اندیشه و پژوهش طرح هزاره

  3. سخن هزاره - دکتر حسن حاج‌قاسم، مدیرعامل مؤسسه اندیشه و پژوهش طرح هزاره توسعه و پیشرفت، علاوهبر ابعاد اقتصادی ـ اجرایی، دارای ابعاد اجتماعی ـ فرهنگی نیز هست؛ اهداف تلاش برای طراحی الگوی بومی پیشرفت و توسعه؛ بسترسازی دانشی، نقادی و ارزیابی مکاتب توسعه؛ تولید اسناد راهنما و سیاست‌پژوهی در حوزه‌های گوناگون توسعه؛ ارائۀ راه‌حل‌های علمی ـ کاربردی و همه‌جانبه.

  4. مقدمه: بهسوی پیش‌نظریة توسعة منبع‌محور عبدالرسول دیوسالار،رئیس کارگروه توسعه و منابع ملی

  5. مقدمه:به سوی پیش ‌نظریة توسعة منبع‌محور – عبدالرسول دیوسالار ایدة نگارش این کتاب و پرسش‌هایی که تلاش دارد بدان پاسخ گوید، برآیند دیالکتیک چهار جریان نظری مهم‌ هستند: توسعه انسان به‌عنوان یک مسئله تاریخی؛ آینده توسعه و چالش‌های پیش روی آن؛ تحول در ساخت نظریات توسعه؛ جریان بومی‌شدن توسعه در ایران؛ [مسأله] تجربه حاصل از تاریخ توسعه و موفقیت‌ها و به‌ویژه عدم توفیق‌های آن، پدیدآورندة مجموعه‌ای از چالش‌های اساسی برای آیندة بشر و ازجمله توسعه به‌مثابه یک علم است؛ به‌نحوی که این سابقه تاریخی و تحولات چالش‌برانگیز آن در آینده، ضرورت بازنگری و تحول در ساخت نظریات توسعه را تداعی می‌کند. اگرچه این بازاندیشی در ساخت نظریات توسعه امری جهانی به‌نظر می‌رسد، اما در ایران، جریان توسعه بومی به‌عنوان پاسخی نظام‌مند به این روند جهانی قابل تلقی است. [مسأله] تحلیل تاریخ توسعه نشان می‌دهد که برنامه‌های توسعه‌ای در ایران موفقیت مورد انتظارشان را کسب نکرده‌اند و چنان‌که گذشت، کسب وضعیت توسعه‌یافتگی همچنان هدفی برای آینده ایران است. به‌نظر می‌رسد این وضعیت در عرصة جهانی نیز تکرار شده باشد.

  6. مقدمه:به سوی پیش ‌نظریة توسعة منبع‌محور – عبدالرسول دیوسالار «به‌رغم تنوع معانی و اهداف توسعه، به‌رغم کوشش‌های مداوم و به‌رغم تغییرات منظم در اولویت‌ها و سیاست‌های کمکی، کشورهای اندکی در جهان درحال‌توسعه به افزایش منظم، قابل‌قبول و مستمر در استاندارد زندگی دست یافته‌اند. در سال 1973 رابرت مک نامارا، رئیس وقت بانک جهانی، ضرورت پایان دادن به فقر جهانی را تا سال 2000 به‌عنوان هدف اصلی توسعه قلمداد کرد؛ حال آنکه هیچ‌چیزی حتی نزدیک به این هدف، حداقل در اکثر کشورهای درحال‌توسعه، محقق نشده است ... لذا تا اندازه‌ای طنزآمیز است که هدف سال 1973 مک نامارا، همچنان یکی از اهداف کنونی بانک، یعنی کاهش نسبت مردمِ در فقر شدید به نصف تا سال 2015 است» (لفت ویچ، 1387: 116). عدم موفقیت نسبی توسعه در پاسخ به دغدغه‌های بشر و چالش‌های وسیع پیش رو در آینده، بی‌شک الگوی تفکر به توسعه و نوع برداشت کنونی ما به آن را متأثر خواهد ساخت. [این چالشها را می توان در قسمت مسألۀ پروژه به کار برد.] چالشهای پیش روی نظریات کنونی توسعه به منظور توجیه تلاش برای دست یابی به الگوهای بومی توسعه عبارتند از:

  7. مقدمه:به سوی پیش ‌نظریة توسعة منبع‌محور – عبدالرسول دیوسالار چالش زیست‌کره و ناپایداری الگوهای توسعه نقد روند توسعۀ کنونی که در نظر و عمل انسان‌محور بوده و مسائل زمین به ‌مثابه زیست‌کره را از مسائل توسعه منفک کرده و بنا براین الگویی ناپایدار از پیشرفت ارائه نموده است. قطعاً این روندِ بی‌توجهی دیری نخواهد پایید و با زیاده‌روی در مصرف منابع زمین، زیست‌کره را از قابلیت بسترگونگی‌اش برای پیشرفت تهی سازد. چالش اروپامحوری و منفعت تمدنی در مفهوم‌سازی توسعه بیشتر نظریات، مدل‌ها و الگوهای توسعه، ریشه در فلسفه، نظریات اجتماعی و تاریخ غرب دارند و همچنین قالب‌بندی اروپامحورانة تاریخ جهان است که اکثر نظریات توسعه را آکنده و دربرگرفته است. باید بتوان از خلال اروپامحوری نظریات توسعه، به‌دنبال منافع و مطالبات پنهان در این نظریات نیز شد. این امر سرشت نظریات، مدل‌ها و الگوهای کنونی توسعه را هرچه بیشتر جانبدارانه ساخته و دامنه محدودتری از بشریت را دربرمی‌گیرد. چالش ایدئولوژیک‌سازی و کارویژه سلطه در توسعه مفاهیم، نظریات و مدل‌های توسعه ابزارهای صورت‌بندی‌شده‌ای از ایدئولوژی حکومتی مطلوب غرب را دربردارند. ایدة حکمرانی خوب به‌مثابه یک نظریه توسعه، لیبرال ـ دموکراسی را معیار حکومت خوب تعریف می‌کند و هر ساخت قدرتی خارج از آن را مردود می‌شمارد.

  8. مقدمه:به سوی پیش ‌نظریة توسعة منبع‌محور – عبدالرسول دیوسالار چالش یکسان‌سازی و خلق وحدت نظری در نگاه به توسعه تسلط گسترده نظریات و الگوهای غربی توسعه، گرایشات همسوگرایانه و تلاش‌های نظری و عملی برای یکسان‌سازی اندیشه در این حوزه و شکل‌دهی به‌گونه‌ای از وحدت نظری را تداعی می‌کند. چالش رشد فناوری، آینده بشر و اخلاق توسعه فوکویاما در این مورد تأکید می‌کند که رشد خارج از کنترل این یافته‌های علمی، می‌تواند منشأ تضادهای جدید باشد. با تغییر بنیاد زیست انسان و ظهور تدریجی فراانسان، فناوری منشأ پیدایش تضادهای جدیدی می‌شود که با ایجاد دگرگونی در روابط انسانی، روابط بین‌الملل، نظام‌های سیاسی و حقوق بشر، شاید آینده بشر را مخاطره‌آمیز سازد. در اینجا است که مسئله اخلاق توسعه به‌عنوان یک چالش فلسفی جدی مطرح می‌شود که نظریات کنونی توسعه عموماً در برابر آن ساکت هستند. چالش امنیت و جنگ‌های کم‌شدت رشد نرخ جنگ‌های کم‌شدت به‌‌ویژه از دهه هفتاد و افزایش آمار تلفات انسانی، امنیت را همچنان به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های نظریه توسعه مطرح می‌کند

  9. مقدمه:به سوی پیش ‌نظریة توسعة منبع‌محور – عبدالرسول دیوسالار فرد و چالش تعارض درونی با وجود ارتقای شاخص‌های رفاه نسبی، نبود رضایت، خوشحالی و شادمانی در انسان قرن بیست‌ویکمی تعارضی جدی است که نظریات و تفکرات توسعه را به چالش می‌کشد. شاید این چالش، مطلب جدیدی نباشد و ریشه در تقابل سنت و تجدد داشته باشد، اما ناتوانی الگوها و نظریات توسعه برای درمان آن، گریبانگیر این علم در آینده نیز خواهد بود.

  10. مقدمه:به سوی پیش ‌نظریة توسعة منبع‌محور – عبدالرسول دیوسالار [از این رو ] ضرورت گذر از فراروایت‌های کلان‌نگر و نظریات جهانشمولی همچون نوسازی، وابستگی، نظام جهانی و غیره که تلاش می‌کردند با تقلیل مسائل بشری به برخی مسائل اروپامحور و یا امپریالیسم‌محور به آنها پاسخ گویند. نظریات جهانشمول کلاسیک از سودمندی لازم دست‌کم در گستره جهانی برخوردار نیستند. ضرورت محلی‌گرایی نظریات و الگوهای توسعه. ساخت نظریات جدید توسعه باید هرچه بیشتر به‌سوی ملحوظ داشتن دغدغه‌های بومی برای رفع مطالبات منطقه‌ای پیش رود. مطالعات ایرانی توسعه باید پاسخی به این چالش‌ها و خط‌مشی‌ها ارائه کند. جریان نظریه‌پردازی در قالب توسعه بومی فرصتی مغتنم برای رسیدن به این هدف است.

  11. مقدمه:به سوی پیش ‌نظریة توسعة منبع‌محور – عبدالرسول دیوسالار [از این رو ] تلاش برای طراحی یک الگوی بومی توسعه، باور به این است که نظریات مرسوم غربی، برای پیشرفت و توسعه ایران جامع و مانع نیستند و بدین‌گونه بستری برای بازاندیشی نظری در مفهوم توسعه ایجاد می‌شود. فرصتی فراهم می‌کند تا با تزریق رویکردها و اندیشه‌های ویژة ایرانی و فرهنگ اثرگذار اسلامی، امکان تولید طیف جدیدی از نظریات غیرغربی توسعه ایجاد شود. فرصتی برای اندیشه‌ورزان ایرانی توسعه است تا با رویکردی انتقادی به تحلیل نظریات موجود پرداخته و در شبکه جهانی تفکرِ توسعه‌، قادر به تولید رویکرد منحصربه‌فرد مورد نظرشان برای توسعه ایران باشند.

  12. فصل اول: مسئله توسعه و منابع عبدالرسول دیوسالار

  13. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور نخستین گام : اثبات وجود رابطه‌ای نهادینه و اثرگذار میان توسعه و منابع است. و الگویی نظام‌مند برای تبیین و نمایش این رابطه کشف شود. برخی پرسشهای مطرح منابع ملی در نظریه توسعه از چه جایگاهی برخوردار است و نسبت آن با دیگر مؤلفه‌های مطرح در توسعه چیست؟ چهارچوب کلی و مفروض از روابط میان منابع ملی و توسعه چیست و فرایند توسعه به کمک مؤلفه منابع ملی چگونه قابل تحلیل است؟

  14. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور توسعه چیست؟ برداشت‌ها از توسعه: در چهارچوب ابزارانگاری (توسعه به‌مثابه ابزار) در چهارچوب هدف‌انگاری (توسعه به‌مثابه هدف) سه برداشت از توسعه: برداشت چالش انگارانه از توسعه توسعه به‌مثابه یک مسئله توسعه به مثابه هدف

  15. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور برداشت چالش انگارانه از توسعه: مفروضات برداشت چالشانگارانه از توسعه: سیاست‌ها و برنامه‌های توسعه برمبنای مطالبات، خواست‌ها و ویژگی‌های محلی و محیطی جوامع دیگر بسط و ارائه شده‌اند. مفهوم توسعه، از منظر معناکاوی با اتکا به بنیان‌های ذهنی، فلسفی و تفکری غرب تکوین یافته است. دانش غربی، بُنمایه اصلی و موتور محرکه اندیشه توسعه است. نقش گسترده مطلوبیت‌های مورد نظر جوامع توسعهیافته (عمدتاً غربی) که از باورها، ارزش‌ها و فرهنگ آنان برآمده و سپس به نظریات و الگوهای توسعه غربی رسوخ کرده، سبب شده است تفاوت جدی میان الگوهای توسعه در غرب با دیگر مناطق جهان شکل گیرد. تعریف وضعیت مخالف توسعهیافتگی یا همان توسعهنیافته‌ها، گفتمانی استعماری برای تسلط بر دیگران و ایجاد حس برتری بوده است.

  16. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور برداشت چالش انگارانه از توسعه: افرادی که به این دیدگاه معتقدند: پس از طرح اولیه این نظریات در امریکای لاتین طی دهه شصت و هفتاد توسط پائلوفریره (1972) و ایوان ایلیچ (1973 و 1969)، عده دیگری از اندیشمندان متأخر، تحت تأثیر گفتمان پستمدرن میشل فوکو (1980 و 1972) به انتقاد از الگوی توسعه و تشریح ابعاد سلطه‌گرایانه آن پرداخته‌اند. توکر (1999)، کروش (1995)، سعید (1978)، اکوبار (1992، 1984 و 1995)، فرگوسن (1990)، ساکس (1990) و برخی دیگر مهم‌ترین نظریهپردازانی هستند که توسعه را برای کشورهای جهان، چالش انگاشته و آن را در قالب جریان سلطه قدرت‌های هژمون تفسیر می‌کنند.

  17. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور توسعه به‌مثابه یک مسئله: در این برداشت، توسعه مسئله‌ای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که مهم‌ترین دغدغه‌ها و معضلات اجتماعی را در دستورکار قرار می‌دهد و تلاش می‌کند به روش‌های گوناگون، به آنان پاسخ دهد. فرایند توسعه، مسئله‌ای است در راستای پاسخگویی به نیازهای انسان که چهارچوب و الگوی تأمین این نیازها را در اختیار می‌نهد. موضوع این مسئله، انسان است. انسان در بطن مسئله توسعه قرار می‌گیرد انگارة توسعه به‌مثابه یک مسئله را می‌توان به کمک دو مؤلفه اصلی، یعنی انسان به‌عنوان موضوع مسئله و تأمین نیازهای انسان به‌عنوان پاسخ نهایی مسئله تبیین کرد. یکی از برداشتها از توسعه در چهارچوب ابزارانگاری، نگرش نایرره، رئیس‌جمهور پیشین تانزانیا بود که تأکید کرد هدف توسعه، انسان است: درحالی‌که نباید از جست‌وجوی رشد غافل بود، اما نباید از یاد برد که باید مزایای حاصل از رشد به مزایای اجتماعی برای همگان و به‌ویژه اکثریت عظیم مردمان فقیر در کشورهای درحال‌توسعه تبدیل شود.

  18. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور توسعه به‌مثابه یک مسئله: چون توسعه، مسئله‌ای برای هر ملت است، نیازمند اتخاذ فرایندهای متفاوت برای حل مسئله نیز خواهد بود. تنوع مسائل و پرسش‌های برآمده از توسعه، ناگزیر تأسی به فرایندهای مختلفی از حل مسئله را ضرورت می‌بخشد و این فرایندهای حل مسئله در حیطه و موضوع طرح خود، از اختلافات شکلی و درونی برخوردارند. تعدد فرایندهای حل مسئله در توسعه، تأییدکننده و حکایتگر آن است که توسعه مسئله‌ای با یک راه‌حل نیست. راه‌حلی که گاه در سطح یک نظریه، گاه یک مدل و گاه به‌صورت سیاست‌ها، برنامه‌ها و پروژه‌های گوناگون تجلی می‌یابد. چندگانگی پاسخ‌های پیش روی مسئله توسعه، نشان می‌دهد که در هریک از راه‌حل‌های متفاوت، مؤلفه‌ها و شاخص‌های گوناگونی در سطوح مختلف به نقش‌آفرینی پرداخته‌اند؛ اما بازیگران فرایند حل مسائل توسعه عموماً ثابت هستند. نخبگان فکری، نخبگان ابزاری (سریع‌القلم، 1386) و مردم سه گروه اصلی این بازیگران را تشکیل می‌دهند.

  19. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور توسعه به‌مثابه یک مسئله: انگارة ابزارگرایانه به توسعه و تلقی آن به‌مثابه مسئله‌ای بزرگ و چندپاره، تأییدی بر پایان دوره پاسخ‌های بزرگِ واحد و جهان‌شمول است. سال‌های آغازین پرداختن به علم توسعه در غرب با تولد نظریات جهانگرا و فراگیر توسعه همراه بود که تلاش داشتند تمامی مسائل و پیچیدگی‌های توسعه را در غالب یک نظریه عام و فراگیر پاسخ گویند. نظریات مدرن‌سازی، وابستگی و نظام جهانی طی دهه‌های 50 تا 80 تمرکز تلاش‌های خود را بر این مهم نهادند، لیکن موفقیت محدودی که از این نظریات عام در صحنه عمل نصیب شد.

  20. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور توسعه در پی ‌یافتن پاسخ چند پرسش کلان و تقریباً ثابت است: 1. مسائل شناختی: پرسش از چرایی عدم رضایت و دست نیافتن به مطلوبیت‌ها؛ 2. مسائل کارکردی: پرسش از راهکارهای مؤثر ترقی و پیشرفت؛ 3. مسائل مقایسه‌ای: پرسش از عوامل روند کند پیشرفت در مقایسه با دیگران؛ 4. مسائل انتقادی: پرسش از عوامل تقلیل‌دهنده و تضعیف‌کننده توسعه؛

  21. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور توسعه به مثابه هدف در برخی رویکردها گام نهادن در مسیر توسعه، خود یک هدف است و هدف از طی فرایند توسعه، توسعه یافتن است. در این رویکرد، توسعه ابزار نیست بلکه خود، یک هدف مقدس و خدشه‌ناپذیر است که عدول از آن تخطی بزرگی خواهد بود. ایدة پیشرفت به‌عنوان بستر تاریخی نظریات توسعه در قرون 18 و 19 میلادی در اروپا به مذهب جوامع مدرن، و در اصل به مصداق بارز این هدف‌انگاری تبدیل شد (دیوسالار، 1391). هدف شدن توسعه، الزاماً نتایج مطلوبی برای مردم به ارمغان نخواهد آورد. مشکل جدی هدف بودن توسعه این است که، ممکن است بتوان به چنین هدفی دست یافت، بدون آنکه رضایت و مطلوبیتی برای انسان فراهم آورد؛ کمااینکه در مثال برزیل و برخی دیگر از کشورهای امریکای لاتین چنین شد. تصورات حاکم در مورد توسعه طی دهه 60 به‌ویژه اعلام این دهه به‌عنوان «دهه توسعه ملل» و تلقی آن به‌عنوان دهة رشد به‌علاوه دگرگونی (UN, 1962:2)، نمودی جدی از انگاره توسعه به‌مثابه یک هدف بود. در این نگاه، توسعه انجام می‌شد تا رشد اقتصادی حداکثری فراهم آید و دگرگونی‌های مورد نظر تئوری نوسازی، جهتِ‌گذار جامعه سنتی به مدرن محقق شود. با شکست منطق اصلی حاکم‌بر تئوری‌های توسعه‌ای رشدمحور، یعنی سازوکار «نفوذ به پایین»، انتقادات از پنداشت توسعه به‌مثابه هدف، آغاز و این رویکرد با چالشی جدی مواجه شد.

  22. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور پنداشت توسعه به‌مثابه هریک از سه برداشت نظریه‌پردازی خاص خود را خواهد داشت. راه‌حل، برقراری مصالحه‌ای بین این سه برداشت است.

  23. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور نظریه توسعه همچون فرایندی معطوف‌به یک وضعیت [که در همین مسیر به ضرورت توجه به مؤلفۀ منابع می رسیم] توسعه یک فرایند است و نه برنامه؛ به این معنا که توسعه محصول مجموعه‌ای از خط‌مشی‌ها، سیاست‌ها و برنامه‌ها نیست؛ بلکه ماحصل فرایندی است که به‌واسطه آن جامعه از سطوح پایین انرژی، کارآمدی، کیفیت، بهره‌وری، پیچیدگی، فهم، خلاقیت، لذت و کمال به سطوح بالاتر آن ارتقا می‌یابد (یاگونبر و همکاران، 1387: 125). توسعه برپایه فرایندی تغییرزا به ویژگی یا کیفیت زندگی می‌پردازد، اما الگوی تغییرزا در این فرایند از درون نظریات گوناگون استنباط می‌شود. نوسازی، تغییرات ساختاری، اقتصاد، نظریات وابستگی، نظام جهانی، توسعه پایدار و غیره هریک الگویی از تغییرات را ارائه می‌دهند. توسعه صرفاً یک فرایند تکنیکی نخواهد بود، بلکه مجموعه‌ای از فرایندهای سیاسی و اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست‌محیطی را دربر می‌گیرد.

  24. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور در این میان فرایند توسعه، الگویی است که تغییرات نرخ توسعه از یک میزان به میزان دیگر و لذا دگرگونی‌ها در وضعیت توسعه‌یافتگی را توصیف، تبیین و پیش‌بینی می‌کند. مثل الگوی نوسازی وضعیت جدید که نتیجه فرایند توسعه محسوب می‌شود، منتسب به بهبود است، بدین معنی که منطقاً باید از وضعیت پیشین مطلوب‌تر، محبوب‌تر و مورد قبول همگان (مقبولیت) باشد (ناظری، 1389). اما این مطلوبیت تازه، بنا به شرایط مختلف اجتماعی متفاوت است. بدین‌ترتیب نرخ توسعه، نرخی است که به‌موجب آن وضعیت توسعه‌یافتگی همگام با عبور از مراحل گوناگون فرایند توسعه تغییر می‌کند.

  25. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور فرایندی فرض کردن توسعه این نگرش چنین قابل تخلیص است که: «نظریه توسعه، فرایندی از تغییرات مثبت اجتماعی را ارائه می‌دهد تا یک وضعیت جدید مطلوب‌تر را پدید آورند». نگاه برنامه توسعه سازمان ملل به توسعه نیز، ترکیبی از نگاه فرایندی و نگاه وضعیتی است. به‌طوری‌که توسعه را فرایندی می‌پندارد که موجب نیل به وضعیت مطلوب می‌شود. در تعریف برنامه توسعه سازمان ملل توسعه می‌خوانیم «فرایند بسط انتخاب‌های انسانی از طریق قادر ساختن مردم برای بهره‌گیری طولانی، سازنده و همراه با سلامتی از زندگی‌شان» (UNDP, 1998: 16). با این حال، پس از هفتاد سال نظریه پردازی، جهان همچنان فاقد یک چهارچوب نظری مورد توافق در مورد توسعه است. هر چند به تعبیر یا گوبنر (1387)، بسیاری از نظریات در مورد برخی از جنبه‌های خاص توسعه توضیحاتی داده‌اند.

  26. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور فرایندی فرض کردن توسعه نظریه توسعه همچون فرایند معطوف به یک وضعیت، باید بتواند مؤلفه‌های اصلی و پایه نقش‌آفرین در وضعیت نهایی را شناسایی کرده، روابط مستقر میان این مؤلفه‌ها را تبیین و تعریف نماید و آن‌گاه مکانیزم اثرگذاری این عناصر بر یکدیگر و بر وضعیت نهایی را تحلیل کند تحلیلی نسبتاً دقیق از دلایل ظهور وضعیت جاری (که مطلوب نیست)، راهکارهای برون‌رفت و خط سیرهای آتی مطرح کند. [فرضیه ما این است که] مؤلفه منابع یکی از این قبیل مؤلفه‌ها می باشد. مجموعه‌ای از مؤلفه‌های اساسی فعال در فرایند توسعه که منابع به ‌عنوان یکی از این مؤلفه‌ها درنظر گرفته می شود. [مهم]تحلیل فرایند توسعه از نظرگاه منابع از طریق تحلیل روابط منابع با دیگر مؤلفه‌های موجود و تبیین مکانیزم اثرگذاری بر آنها صورت می‌گیرد تا در پایان بتوان از این منظر به توصیف چرایی وضع موجود پرداخته و پیش‌بینی از روند آتی توسعه ارائه نمود تا راهکارهای بهبود مطرح شود. [ به واسطۀ] گستردگی تمامی مؤلفه‌های دخیل در توسعه و احیاناً ناتوانی در تبیین روابط میان آنها [بهتر است] هریک از مؤلفه‌های اصلی و گاه غیرقابل جمع و چندبعدی که از اثرات پیچیده متقابلی نیز برخوردارند، خود محور طراحی یک نظریه مستقل قرار گیرند.

  27. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور فرایندی فرض کردن توسعه شکل شماره 1. طرح فرضی از برخی مؤلفه‌های اصلی در نظریه توسعه

  28. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور فرضیۀ تحقیق: منابع یکی از مؤلفه‌های اصلی فرایند توسعه فرض شده است. تلاش می‌شود در نخستین گام، روابط مستقر میان توسعه و منابع و سطح اهمیت این روابط مورد توجه قرار گیرد. [نوعی نقشۀ راه] با شناسایی منابع به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های اصلی در نظریه توسعه، کشف و تبیین روابط میان منابع با دیگر مؤلفه‌ها و تفسیر و توضیح چگونگی اثرگذاری آن بر وضعیت نهایی مطلوب در نظریه توسعه مطرح می‌شود. اما پیش از هرچیز باید نشان داده شود که مؤلفه منابع در نظریه توسعه از چه درجه اهمیتی برخوردار بوده و سطح اثرگذاری‌اش به چه میزان است. این پرسش را از طریق کنکاش دقیق‌تر در روابط میان توسعه و منابع می‌توان پاسخ گفت.

  29. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور فرضیه‌سازی در روابط منابع ملی و توسعه اذعان به این نکته: اگرچه متغیرهای دیگری نیز در این رابطه وجود دارند اما فعلاً تأثیرات آنها را نادیده انگاشته و یا فرض می‌کنیم تأثیرات تعیین‌کننده‌ای ندارند. با گزینش متغیر منابع به‌عنوان متغیر اصلی و توسعه به‌مثابه متغیر تابع، تلاش می‌شود اولاً سطح اهمیت مؤلفه منابع در نظریه توسعه کشف شود و دوم اینکه امکان‌پذیری طرح یک نظریه توسعه منبع‌محور مورد بررسی قرار گیرد. چند پرسش اولیه: آیا میان منابع و توسعه ملی می‌توان رابطه ساختاریافته‌ای ترسیم کرد؟ رابطه آنها از چه‌سطح اثرگذاری و اهمیتی برخوردار می‌باشد؟ با توجه به سطح اهمیت و اثرگذاری منابع در فرایند توسعه، آیا منابع ملی این قابلیت و ظرفیت را دارد که نظریه توسعه‌ای مستقلی برمبنای آن طراحی شود؟

  30. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور این مطالعات متکی بر پیش‌فرض زیر است: «توسعه تابعی از مؤلفه‌های منابع ملی، سطح و نحوه بهره‌برداری از آنها است و منابع موتور محرک توسعه هستند. رابطه میان منابع ملی و توسعه رابطة میان یک متغیر اصلی (منابع ملی) و متغیر تابع (توسعه) است؛ به‌طوری‌که میان منابع ملی و توسعه رابطه مستقیم برقرار است. بنابراین بخش مهمی از دلایل و عوامل روند کند پیشرفت را ‌باید در چالش‌ها و معضلات موجود در سه عامل مدیریت منابع ملی، تخصیص منابع ملی و اثرگذاری آنها در جریان توسعه دانست و از این طریق به توصیف دلایل شکل‌گیری وضع موجود، ترسیم وضعیت مطلوب توسعه، پیش‌بینی روندهای آتی توسعه کشور و در پایان تجویز رهیافت‌ها و راهکارهای عملیاتی توسعه و پیشرفت پرداخت» (کارگروه منابع ملی، 1389).

  31. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور توسعه و تابع منابع با نگاه ریاضی، توسعه را تابعی از عوامل مختلف با ضرایب متعدد می‌دانیم که یکی از این عوامل منابع ملی است (شمس احمر، 1389) ،درحالی‌که این عامل به‌دلیل سطح بالای اثرگذاری و شدت و عمق تأثیرات به‌دست‌آمده از آن در توسعه، نقش‌آفرینی جدی در این فرایند دارد. توسعه تابعی از مؤلفه‌های منابع، سطح و نحوه بهره‌برداری از آنها است. درعین‌حال رابطه‌ای عمیق و درهم‌تنیده میان منابع و سایر مؤلفه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و غیره برقرار می‌شود. این معادله را چنین می‌توان نمایش داد (فرهادی‌نیا، 1389). در این رابطه D نشانگر توسعه، R نشانگر مؤلفه منابع، O نشانگر سایر مؤلفه‌های مؤثر در توسعه و f نشانگر پردازشگر یا همان مکانیزم اثرگذاری است. [باید f دوم متفاوت از f اول باشد. مثلاً یکی f و دیگری h باشد] آنچه در این رابطه از اهمیت خاصی برخوردار است، ضرورت اصلاح و تقویت پردازشگر منابع است.

  32. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور توسعه و تابع منابع درواقع تلاش اصلی نظریه توسعه منابع‌محور، کشف ابعاد گوناگون پردازشگر منابع (f) و کاربست نتایج حاصل از این شناخت، در بهبود عملکرد پردازشگر f می‌باشد. پردازشگر منابع، شامل فرایندهای پردازشی گوناگونی می‌شود که توسط بازیگران توسعه و سیستم مدیریتی، طراحی شده و اجرا می‌شوند. بدین‌ترتیب هنگامی‌که مکانیزم عملکردی پردازشگر f که بر روی منابع ملی اعمال می‌شود شناسایی گردد، آن‌گاه مطابق آن برنامه‌های گوناگون توسعه‌ای طراحی و به اجرا درمی‌آیند تا نرخ توسعه را ارتقاء داده و وضعیت مطلوب را تحقق بخشند. تغییرات نرخ توسعه از طریق اصلاح پردازشگر منابع این‌چنین قابل نمایش است. (فرهادی نیا، 1389)

  33. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور توسعه و تابع منابع در این تابع y بیانگر نرخ توسعه، بیانگر پردازشگر جدید، بیانگر پردازشگر پیشین و R بیانگر منابع قابل پردازش است. نرخ توسعه نماینده مختصات کمّی توسعه است که از طریق مقایسه اعداد واقعی با شاخص‌های مورد توافق محاسبه می‌شود و حاصل بهبود عملکرد مؤلفه منابع در فرایند توسعه است. این بهبود عملکرد مؤلفه منابع، در نتیجه اصلاح ساختار پردازشگر f صورت می‌گیرد. درواقع منابع ملی (R) در نتیجه پردازش در قالب سیستم‌های تولیدی، فرهنگی و غیره به ارتقای سایر مؤلفه‌های توسعه پرداخته‌اند. اهمیت پردازشگر f در این است که ورود منابع در سیستم‌های پردازشگر متفاوت، نتایج توسعه‌ای متفاوتی به‌دنبال خواهد داشت (فرهادی نیا، 1389).

  34. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور محدودیت رشد و پایداری منابع اساساً علم اقتصاد در پاسخ به مسئلة کمبود منابع، به برنامه‌ریزی اقتصادی می‌پردازد و لذا محدودیت منابع، فرضی مهم در این علم دانسته می‌شود. این نگاه در آثار کلاسیک اقتصاددان‌هایی همچون آدام اسمیت، مالتوس و نظریه مارکسیتی فقر منابع یافت می‌شود. از این حیث پنداشت منابع به‌مثابه ورودی‌های فرایند تولید ثروت فی‌نفسه موضوع جدیدی نیست. یکی از نخستین و مهم‌ترین بررسی‌ها در این مورد، گزارش کلوپ رم با عنوان «محدودیت‌های رشد» بوده است. این کتاب به‌گونه‌ای واضح به جهانیان یادآور شد که منابع موجود محدود است و هشدار داد که رشد تصاعدی و مداوم جمعیت، صنعت، آلودگی، تولید مواد غذایی و کاهش منابع، بشریت را به محدودیت‌های رشد واقف می‌سازد (لفت ویچ، 1385: 95). در گزارش کلوپ رم، [به نوعی] توسعه متغیری از منابع فرض شد. مطابق این نگرش، به‌ناچار مفاهیمی چون مدیریت و اصلاح چرخه بهره‌برداری، به‌کارگیری و توزیع منابع اهمیت می‌یابند تا بتوان به کمک آنها بر محدودیت منابع فائق آمد.

  35. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور محدودیت رشد و پایداری منابع البته به‌نظر می‌رسد گزارش کلوپ رم مبتنی‌بر برداشتی اقتصادی نسبت‌به منابع با تمرکز بر منابع تجدیدناپذیر طبیعی باشد و از این منظر قابل نقد است. زیرا منابع ملی، در منابع طبیعی تجدیدناپذیر خلاصه نمی‌شوند؛ درحالی‌که منابع تولیدی تجدیدپذیر بوده و به‌ویژه منابع غیرملموس که عمدتاً انسان‌محورند، ضمن تجدیدپذیری از محدودیت کمتری برخوردارند. به بیان دیگر رابطه‌ای مستقیم میان مسائل منابع و مسائل توسعه وجود دارد. تفکر توسعه پایدار که زمزمه‌های اولیه طرح آن از میان سطور گزارش رم بیرون آمد، تلاشی است در راستای برقراری تعادلی مناسب میان منابع ناپایدار و محدود با جریانی پیوسته و مستمر از توسعه.

  36. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور منابع و تأمین نیازهای اساسی [نیازهای اساسی چیست؟] به تعبیر گور (1387) نیاز، مفهومی نسبی است که بنا به مقتضیات زمان و مکان متغیر است و از جامعه‌ای به جامعه دیگر، از فرهنگی به فرهنگ دیگر و از فردی به فرد دیگر تغییر می‌کند. ضمن آنکه عمدة نیازها پایه اجتماعی دارند. استریتن نیازهای اساسی را شامل نیاز به استقلال فردی، خوداتکایی، آزادی، امنیت سیاسی، مشارکت در تصمیم‌گیری، هویت ملی و فرهنگی و احساس هدفمندی در زندگی و کار می‌داند (Streeten, 1979:136). ادارة بین‌المللی کار پنج‌ محور شامل کالاهای ضروری برای مصرف خانوادگی (خوراک، پوشاک، مسکن)، خدمات ضروری (آموزش، دسترسی به آب سالم، بهداشت، حمل‌و‌نقل و...)، مشارکت در تصمیم‌گیری، تحقق حقوق اساسی بشر و اشتغال مولد (با درآمد کافی برای تأمین نیازهای مصرفی خانوار) را به‌عنوان نیازهای ضروری برمی‌شمارد (ILO, 1976: 32).

  37. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور منابع و تأمین نیازهای اساسی [نیازهای اساسی چیست؟] مؤلفه‌های اصلی که در تأمین این نیازهای اساسی مشارکت دارند کدامند؟ نیازها تحت چه پیش‌شرط‌هایی امکان تأمین می‌یابند؟ وجود منابع کافی شرط لازم برای آغاز هرگونه فرایند تأمین نیاز است. رابطه‌ای مستقیم میان منابع در دسترس و ظرفیت تأمین نیازهای جسمی و اجتماعی بشر وجود دارد. در دسترس بودن منابع یکی از عواملی است که تعیین می‌کند کدام نیازها یا چه محدوده‌ای از نیازها را باید به‌عنوان «نیازهای اولیه» دانست، اگرچه ارزش‌های اجتماعی و اهداف توسعه نیز در این فرایند اولویت‌گذاری دخالت دارند (گور، 1387: 215).

  38. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور منابع و تأمین نیازهای اساسی [نیازهای اساسی چیست؟] همچنین منابع یکی از شاخص‌های پایه‌ای است که می‌توان به کمک آن از نیازهای اولیه و ثانویه تعریف ارائه داد تا برمبنای سطح منابع در دسترس، برنامه‌ریزی‌های لازم برای تأمین نیازها انجام ‌گیرد: منابع در تعیین میزان نیازهای قابل تأمین مداخله دارند. به‌عنوان مثال تعیین سطح قابل تأمین از نیازی همچون بهداشت، وابسته به میزان نیروی انسانی، زیرساخت‌ها، منابع مالی و دیگر منابع در دسترس است. از سوی دیگر تعریف سطوح نیازهای اجتماعی موجود نیز با عنایت به مؤلفه‌ای همچون منابع صورت می‌گیرد. اینکه در چه جامعه‌ای چه نیازهایی اولیه و چه نیازهایی ثانویه هستند، مبحثی است که شناخت دقیق از منابع موجود، در آن اهمیت فراوان دارد.

  39. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور کمبود منابع و رشد تضادها در نگاه کلاسیک، منابع از محدودیت ذاتی برخوردارند؛ لذا رقابت‌های جدی میان بازیگران مختلف برای تملک، تسلط یا به‌کارگیری این منابع در راستای منافع فردی، قومی یا ملی پدید می‌آید. نایابی و کمبود منابع در هر دو جریان نظریات غربی و نظریات مارکسیستی ریشه عمده پدیداری تعارضات اجتماعی، پیکارهای سیاسی و حتی جنگ‌ها بوده است. رقابت هم‌زمان مطالبه‌گران مختلف برای کسب منابع محدود، پیکارها و تضادهایی را در درون نظام اجتماعی سبب می‌شود که بنیادی ضدتوسعه‌ای دارد. تبیین پدیده فوق توسط نظریه همگرایی: مطابق نظریه همگرایی، هم‌زمان با رشد تضادهای اجتماعی ناشی از محدودیت و نایایی، سطح توسعه نیز تقلیل می‌یابد. پس؛ بدین‌ترتیب در نظریة همگرایی، مدیریت منابعِ محدود و نایاب و چاره‌اندیشی برای حل این مسئله، مکانیزم اصلی نیل به وضعیت توسعه‌یافتگی است.

  40. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور کمبود منابع و رشد تضادها موریس دوورژه (1382) در کتاب «اصول علم سیاست» ، دیدگاه غربی‌ها و مارکسیست‌ها را درباره مسیر تحول جوامع نوین چنین توصیف می‌کند که آنها در این مورد هم‌عقیده‌اند که حرکت طبیعی تاریخ به‌سوی کاهش تضادها و گسترش همگونگی اجتماعی گرایش دارد. در نظریه مارکسیستی، «برترین کمونیسم»، و در نظریه غربی، «جامعه وفور»، وضعیت‌هایی هستند که در آن همگونگی کامل هدف نهایی و فراوانی، وضعیت مطلوب و ایده‌ئال است؛ مرحله‌ای که در آن کمبود یا نایایی منابع موضوعیتی ندارد و انسان‌ها برای نیل به آنچه مایلند و مطلوبیت‌شان می‌پندارند، نیازی به پیکار و مبارزه نمی‌بینند. به گمان غربی‌ها، توسعة فناوری با کاهش دادن نایابی که عامل اصلی تعارضات است، مستقیماً در نیل به همگونی مؤثر واقع می‌شود، درصورتی‌که به باور هوادارن مارکس، اثر توسعه غیرمستقیم است (دوورژه، 1382: 245). آنچه نقطه مشترک نظریات غربی و مارکسیستی در این مورد را شکل می‌دهد، پذیرش تضادآفرینیِ محدودیت منابع است.و سبب دوری جستن هرچه بیشتر از وضعیت توسعه‌یافتگی است. بدین‌ترتیب در نظریة همگرایی، مدیریت منابعِ محدود و نایاب و چاره‌اندیشی برای حل این مسئله، مکانیزم اصلی نیل به وضعیت توسعه‌یافتگی است.

  41. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور چهارچوب فرضی روابط منابع و توسعه از منظر روش‌شناسی پژوهشی، می‌توان منابع ملی را به‌عنوان متغیر مستقل و توسعه ملی را به‌عنوان متغیر وابسته (تابع) تعریف کرد. اما مکانیزم اثرگذاری منابع بر توسعه در سطح ملی بسیار پیچیده و تحت‌الشعاع عوامل گوناگون است.

  42. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور بهره‌گیری از رویکرد سیستمی است برای تبیین و تحلیل مکانیزم اثرگذاری منابع بر توسعه در سطح ملی. در رویکرد سیستمی می‌توان دو مؤلفه منابع ملی و توسعه ملی را به‌ترتیب به‌عنوان ورودی و خروجی الگوی عمومی سیستم‌ها فرض کرد که ورودی‌ها پس از پردازش توسط یک مکانیسم پردازش، موجب تقویت جریان توسعه می‌شوند. بحث اصلی در اینجا تشریح دقیق‌تر پردازشگر مفروض و مکانیزم پردازشی آن است. باید توجه داشت در کنار چنین سیستمی که با محوریت منابع ملی انتخاب می‌شود، سیستم‌های بی‌شمار دیگری نیز وجود دارد که با تمرکز بر مؤلفه‌های دیگر به شکل‌گیری فضای سیستمی توسعه می‌انجامند (دیوسالار، 1389). [کشیدن چنین شکلی]

  43. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور بهره‌گیری از رویکرد سیستمی است برای تبیین و تحلیل مکانیزم اثرگذاری منابع بر توسعه در سطح ملی. شکل: چهارچوب فرضی روابط منابع و توسعه (کارگروه منابع ملی، 1389)

  44. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور بهره‌گیری از رویکرد سیستمی است برای تبیین و تحلیل مکانیزم اثرگذاری منابع بر توسعه در سطح ملی. مرحله اول: منابع ملی به‌عنوان ورودی‌های پایه هر گونه‌ای از منابع ملی، از منابع طبیعی نظیر منابع انرژی و فسیلی، منابع معدنی، منابع جنگلی گرفته تا منابع تولیدی نظیر ماشین‌آلات تولید، فناوری‌های تولید، سرمایه‌های تولیدی تا منابع غیرملموس همچون منابع انسانی، سرمایه اجتماعی، اطلاعات، آگاهی و غیره، همگی ظرفیت‌های اولیه و ضروری به‌حساب می‌آیند که با ورود خود در فرایند توسعه ملی تحت تأثیر فرایندهای مدیریتی و تخصصی قرار گرفته و نوعاً فرایندپذیر می‌شوند و در ادامه نقش فرایندساز در توسعه می‌یابند. دو ویژگی ضروری منابع در رویکرد سیستمی: نخست اینکه فرایندپذیر بوده و امکان برنامه‌ریزی برای استفاده از آنها در راستای اهداف توسعه‌ای وجود داشته باشد. دوم اینکه فرایندساز باشند و بتوانند در نقش پیشران، سبب تقویت روند حرکتی جریان توسعه‌یافتگی شوند.

  45. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور بهره‌گیری از رویکرد سیستمی است برای تبیین و تحلیل مکانیزم اثرگذاری منابع بر توسعه در سطح ملی. مرحله دوم: مدیریت منابع ملی سوالات مطرح در این قسمت: رویکردهای به‌کارگیری و بهره‌برداری از منابع کدامند و کدامین رویکرد و الگو با توجه به ویژگی‌های محیط ملی، مناسب تشخیص داده می‌شود؟ تغییرات و نوسانات میزان منابع ملی در آیندة پیش رو چیست و به‌منظور رویارویی با محدودیت منابع و مسئله تجدیدناپذیری برخی منابع چه تدابیری باید اتخاذ شود؟ با توجه به وابستگی نرخ و شتاب روند توسعه به سطح منابع در اختیار، به‌منظور حفظ نسبتی مطلوب میان نرخ توسعه و مصرف منابع چه راهکارهایی را برای نگاهداشت و پایدارسازی منابع باید اندیشید؟ و ترکیب مطلوب منابع ملی چگونه است؟

  46. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور بهره‌گیری از رویکرد سیستمی است برای تبیین و تحلیل مکانیزم اثرگذاری منابع بر توسعه در سطح ملی. مرحله سوم: تخصیص منابع ملی الگوی توزیع ارزش افزوده حاصل از بهره‌برداری منابع ملی باید چگونه باشد تا امکان تأمین مؤثر نیازهای مطرح‌شده از سوی دولت ـ ملت فراهم آمده و بهبود قابل‌قبولی در سطح رضایتمندی از زندگی اجتماعی و نیل به وضع مطلوب ایجاد کند و روند و نرخ توسعه را افزایش دهد ؟ اهمیت و حساسیت مسئله تخصیص منابع در دوره ناموفق برنامه‌های توسعه امریکای لاتین در دهه 70 به‌وضوح قابل مشاهده است. درحالی‌که شاخص‌های رشد اقتصادی، وضعیت مطلوبی را تصویر می‌کردند، اما با گذشت یک دهه از شروع حرکت رشد در کشورهای توسعه‌نیافته امریکای لاتین، برای یک‌سوم جمعیت این کشورها هنوز هیچ مزیتی حاصل نشده و یا مزایا بسیار اندک بود (henerey, 1974: x ). که این خطای بزرگ ناشی از نامشخص بودن مکانیزم توزیع منابع و تخصیص ارزش‌های حاصل از منابع در سطح جامعه بود.

  47. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور بهره‌گیری از رویکرد سیستمی است برای تبیین و تحلیل مکانیزم اثرگذاری منابع بر توسعه در سطح ملی. مرحله سوم: تخصیص منابع ملی درحقیقت این بی‌توجهی ناشی از پیروی از نظریه نفوذ به پایین بود که مبنای نظری اصلی الگوی توسعه‌ای در این کشورها بود. مطابق نظریه نفوذ به پایین، نیازی به بازتوزیع هوشمندانه منابع و طراحی هدفمند الگوی تخصیص ارزش‌های منابع نبود؛ زیرا فرض می‌شد وقتی کل تولید در جامعه رشد کند، مزایا و منافع آن خودبه‌خود از اقشار بالای جامعه به‌سوی پایین سرریز می‌شود و همگان را منتفع می‌سازد. شوروی سابق نیز مثال دیگری از شکست الگوی توزیع و تخصیص منابع بود که به‌مثابه خطایی راهبردی یکی از پایه‌های فروریزش نظام سیاسی را فراهم آورد.

  48. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور بهره‌گیری از رویکرد سیستمی است برای تبیین و تحلیل مکانیزم اثرگذاری منابع بر توسعه در سطح ملی. مرحله سوم: تخصیص منابع ملی شوروی سابق به‌عنوان وسیع‌ترین کشور جهان سرشار از منابع گوناگون طبیعی بود. ضمن آنکه منابع تولیدی در اختیار نیز به‌سبب به‌کارگیری فرایندهای برنامه‌ریزی دقیق و نیز توسعه فناوری‌های نوین در وضعیت مطلوبی قرار داشت. منابع غیرملموس شوروی نیز به‌سبب دانش علمی بالا، رسوخ فرهنگ علمی، نهادینه شدن تفکر و بسیاری از عوامل دیگر، اگرچه وضعیت مطلوبی نداشت اما در مرحله بحرانی نبود. موفق بودن مدل‌های به‌کارگیری این منابع سبب شده بود که حجم ارزش افزوده کسب‌شده از این منابع میزان قابل توجهی را به خود اختصاص دهد؛ درحالی‌که مشکل اصلی در چگونگی مصرف ارزش‌های حاصل از منابع بود. بودجه نظامی این کشور در سال 1985 بالغ‌بر 500 میلیارد دلار برآورد می‌شد (دیوسالار، 1386) و سایر هزینه‌های امنیتی برای مقابله با تهدیدات جنگ سرد، حجم مخارج امنیتی از بودجه سال 1985 را به حدود 37 درصد از تولید ناخالص ملی رساند.

  49. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور بهره‌گیری از رویکرد سیستمی است برای تبیین و تحلیل مکانیزم اثرگذاری منابع بر توسعه در سطح ملی. مرحله سوم: تخصیص منابع ملی شاخص‌ها، این مسئله را یادآور می‌شوند که اساساً توزیع و تخصیص منابع با اهداف توسعه‌ای صورت نمی‌پذیرفت و توسعه اجتماعی، موضوع اصلی مصرف منابع نبود. درواقع سیاست‌های تخصیص منابع در شوروی، مسیری ضدتوسعه‌ای را می‌پیمود و لذا عملکرد موفق در مدیریت منابع و کسب حداکثر ارزش افزوده از آنها نیز تأثیری در ارتقای نرخ توسعه ملی نداشت. سوال: شکل‌گیری الگوی تخصیص منابع تحت تأثیر چه مؤلفه یا مؤلفه‌هایی است؟ سه بازیگر اصلی در طراحی الگوی تخصیص منابع ملی: دولت، جامعه مدنی به نمایندگی از مردم و بازار یا محیط رقابتی

  50. فصل اول: مسألۀ توسعه و منابع – عبدالرسول دیوسالار تلاش برای شناسایی گزاره‌های ارتباطی میان توسعه و منابع و آماده‌سازی زمینه‌های نظری و علمی لازم برای طراحی یک نظریه توسعه منبع‌محور نگرش مبتنی‌بر نگاه راهبردی و مدیریتی: در سطح ملی، توسعه نیازمند برنامه‌ریزی است و لازمه برنامه‌ریزی، وجود منابع است. ضرورت وجود یک نسبت منطقی میان منابع و اهداف برنامه‌ریزی‌های توسعه یک برنامه‌ریزی واقع‌گرایانة توسعه منوط به تنظیم نسبتی منطقی میان اهداف ملی و منابع ملی است. جونز و پند (1387) در مقاله «توسعه اجتماعی از طریق دگرگونی نهادی»، یک جامعه فعال را جامعه‌ای می‌دانند که میان انتخاب‌های کلان خود (یا همان اهداف ملی) با ترکیب منابع لازم برای تغییر اجتماعی رابطه‌ای دقیق برقرار ‌سازد.

More Related