280 likes | 697 Views
ادبیات تعلیمی. به نام خدای مهربون. موضوع :ادبیات تعلیمی سرکار خانم کامیابی پدید آورنده : عاطفه شیخ زاده کلاس1/3. موضوع :ادبیات تعلیمی سرکار خانم کامیابی پدید آورنده : عاطفه شیخ زاده کلاس1/3. ادبیات تعلیمی.
E N D
ادبیات تعلیمی به نام خدای مهربون موضوع :ادبیات تعلیمی سرکار خانم کامیابی پدید آورنده : عاطفه شیخ زاده کلاس1/3 موضوع :ادبیات تعلیمی سرکار خانم کامیابی پدید آورنده : عاطفه شیخ زاده کلاس1/3
ادبیات تعلیمی در ادبیات هر ملت ،سروده ها و نوشته های فراوانی را می توان یافت که به موضوعاتی چون،دعوت به راستی و درستی،پاکی و تهذیبروح پرداخته اند.ادبیات ما نیز با آثاری چون گلستان و بوستان سعدی،قابوسنامه،کلیلهو دمنه و... دراین زمینه غنی و پرباراست. علاوه بر این ؛آ ثاری به نظم و نثر نیز وجود دارد که موضوع آن ها آموزش مسائل و تعلیم علوم مختلف است؛ مانند نصاب الصبیان از ابونصرفراهی که برخی لغات و اصطلاحات را در قالب شعر آموزش می دهد ویا گلشن راز شیخ محمود شبستری که به توضیح اصطلاحات عرفانی می پردازد.
بنابر این دو نوع ادبیات تعلیمی داریم: در ادبیات تعلیمی نوع اول؛ بهره گیری از فرصت ها ،محبت ورزیدن به پدر و مادر و هم نوعان، تأکید بر انجام دستور های الهی وخودداری از گناه وغفلت و دنیا پرستی ، موضوعات محوری و اساسی نوشته ها و سروده هاست. در ادبیا ت تعلیمی نوع دوم؛ شاعر یا نویسنده می کوشد موضوعات آموزشی را با روشی ساده و آسان به مخاطب بیاموزد و آموزش را سرعت بخشد. ((به مجموعه ی این آثار که موضوع آن ها آموزش و تعلیم است، ادبیات تعلیمی می گویند.))
قابوس نامه:اثر معروف عنصرالمعانیکیکاووس، کتابی است سود مند و خواندنی که آن را در سال 475 هجری در نصیحت به فرزندش گیلانشاه در44 باب نوشته است. پند ها و اندرز های عنصر المعانی، به این کتاب صمیمیت و صداقت بخشیده است. از ویژگی های این کتاب: 1)زبان ساده 2)بیان گیرای آمیخته با جاذبه های داستانی 3)وسعت اطلاعات آن است.
هنر وسخن بدان که مردم بیهنر، مادامبی سود باشد،چون مغیلان که تن دارد و سایه ندارد؛نه خود را سود کند و نه غیر خود را؛جهد کن که اگر چه اصیل و گوهری باشی گوهر تن نیز داری که گوهر تن از گوهر اصل بهتر بود؛چنان که گفته اند: بزرگی،خرد و دانش راست نه گوهر وتخمه را،اگر مردم را باگوهر اصل گوهر هنر نباشد،صحبت هیچ کس رابه کار نیاید و درهر که این گوهر یابی،چنگ در وی زن و از دست مگذار که وی همه رابه کار آید.
وبدان که از همه ی هنر ها بهترین هنری سخن گفتن است که آفریدگار ما جلجلالهاز همه ی آفریده های خویش آدمی را بهتر آفریدو آدمی فزونی یافت بر دیگر جانوران به ده درجه که در تن اوست:پنج از درون و پنج از بیرون: اما پنج نهانی چون اندیشه و یاد گرفتن و نگاه داشتن و تخیل کردن و تمیز و گفتار و پنج ظاهر چون سمع و بصر و شمو لمس و ذوق و از این جمله آنچهدیگر جانوران را هست، نه بر این جمله است که آدمی راست.پس آدمی بدین سبب کامگار شدبر دیگر جانوران.
و چون این بدانستی ، زفان را به خوبی و هنر آموختن خو کن وجز خوبی گفتن زفان را عادت مکن که زفان تو دایم همان گوید که تو او را بر آن داشته باشی و عادت کنی، که گفته اندک هر که زفان او خوش تر، هوا خواهان اوبیشتر و با همه ی هنر ها جهد کن تا سخن به جایگاه گویی که سخن نه بر جایگاه ، اگر چه خوب باشد زشت نماید، و از سخن بی فایده دوری گزین که سخن بی سود، همه زیان باشد و سخن که از او بوی دروغ آید و بوی هنر نیاید،نا گفته بهتر. ((قابوس نامه)) باب ششم
معنی عبارت آگاه باش که انسان بی هنر و بی فضیلت پیوسته زیان کار و بی بهره است مانند درخچه ی مغیلان که هر چند تنه دارد اما سایه ندارد ؛ نه به خود فایده می رساند و نه به دیگران. تلاش کن که اگر چه اصیل و با نژاد هستی، هنر و ارزش های آموختنی را نیز کسب کنی چرا که این ارزش ها و هنر های خودت از اصالت و نژادت برتراست ؛همان طور که گفته اند: بزرگواری و ارجمندی به عقل و دانش انسان ها ارتباط دارد نه به نژاد آن ها. اگر شخص با نژاد و اصیلی دارای گوهر هنر نباشد، شایسته ی هم نشینی با هیچ کس نیستت و چنان چه در وجود هرکس دو گوهر نژاد نیک و هنر پیدا کنی ، او را حفظ نما و رهایش نکن ؛ زیرا چنین شخصی مناسب دوستی با همه کس است.
معنی عبارت و بدان که از تمامی فضیلت های انسان بهترین هنر سخن گفتن است؛ چرا که خداوند_که شکوه اوبزرگ است _ انسان رااز همه ی مخلوقات خود بهتر آفرید و انسان را به دلیل داشتن ده درجه (مرتبه) که در وجود اوست بر دیگر جانوران برتری داد. پنج مورد غیر ظاهری و پنج مورد ظاهری : اما آن پنج مرتبه ی درونی انسان عبارتند از : فکر(اندیشه)، به خاطر سپردن و نگاه داشتن(حافظه)، قدرت خیال انگیزی ، قدرت تشخیص خوب و بد(تمیز دادن)،قدرت سخن گفتن. پنج درجه ی ظاهری انسان عبارت است از: قدرت شنوایی، بینایی، بویایی،لامسه وچشایی. جانوران نیز حواس پنج گانه ی را دارند که باحواس ظاهری انسان متفاوت است.پس انسان به این علت بر دیگر جانوران برتری یافت.
معنی عبارت وهنگامی که این مطلب رافهمیدی ، زبان خود را به خوب گویی و هنر وفضیلت آموزی عادت بده و آن را به غیر از گفتن چیز های خوب ، عادت نده؛ چرا که زبان تو همیشه آن چیز هایی را می گوید که تو آن را به گفتن آن چیز ها وادار کرده ای و عادت داده ای ؛ زیرل گفته اند: هر کس خوش زبان ترباشد، طرفدارانش نیزبیشتر خواهند بودو با وجود تمام هنر هایی را که داری تلاش کن تا سخن بجاو سنجیده بگویی که سخن بیجا و نسنجیده ، هر چند زیبا یاشد، ناپسند و زشت جاوه می کندو از سخن بی حاصل دوری کن چرا که سخن بی فایده تمامی ضرر و زیان به همراه داردو سخنی که نشانه هایی از دروغ در آن باشد و ارزش و فضیلت در آن نباشد، نگویی بهتر است.
فهرست آثار گلستان:یکی از آثار سعدی است.وی ان را در سال 656 به نثر مسجع نوشته است که مشتمل بر حکایات آموزنده است. بوستان:این کتاب مثنوی حکمی و اخلاقی است که در سال 655 توسط سعدی سروده شده و دارای ده باب است. کلیله و دمنه: مجموعه داستان هایی است از زبان حیوانات که در عهد ساسانیان از زبان سانسکریت به پهلوی نقل شده است. بعد از حمله ی اعراب عبدالله ابن مقفع آن را به عربی ترجمه کرد و سپس از روی همان ترجمه بوسیله ی رودکی به شعر پارسی در آمد و آنگاه در اوایل قرن ششم یک بار دیگر با نثر منشیانه ی بلیغ ترجمه ی دیگری از آن به زبان پارسی ترتیب یافت که به کلیله و دمنه ی بهرام شاهی معروف است و به دست نصرالله منشی صورت گرفته است.
نصاب الصبیان: منظومه ای از ابو نصر فراهی در سال 610تألیف شد که در آن لغات متداول عربی با معادل فارسیآن ها در بحر های مختلفبه نظم در آورده است. این کتاب جزو کتاب های درسی طلاب بوده است. گلشن راز:منظومه ی فارسی سروده ی شیخ محمود شبستری شامل993 بیت است.وی این کتاب را در جواب سؤالات میر سید حسینی هروی راجع به اصطلاحات تصوَف،تصنیف نموده است.
خود آزمایی(هنر وسخن) 1)در نخستين جمله درس قابوس نامه، به «مغيلان» تشبيه شده است؟انساني كه از فضيلت و شايستگي برخودار نيست و ديگران از او بهره نمي برند.2)با مراجعه به كتاب لغت، توضيح دهيد كلمه ي «مغيلان» از چه اجزايي تركيب شده و اعتقاد خرافی درباره آن چه بوده است؟ (مغيلان، مخفف «ام غيلان» ام + غيلان) و به معني مادر غولان است. اعراب باده نشين تصور مي كردند كه بوته هاي بزرگ خار، محل زندگی غول هاست.
3)اصالت موروثي و اصالت اكتسابي دو گوهر ارزشمندند، اين دو درس چگونه بيان شده اند؟نویسنده معتقد است که هر دو نوعی امتیاز است اما اصالت اکتسابی از اصالت موروثی بهتر است .4)از نظر نويسنده ي قابوسنامه لازمه ي بزرگي چيست؟«خرد و دانش» 5)چه ضرب المثل هایی درباره ی زبان و تأثیر آن میدانید؟ به دو مورد اشاره کنید. «زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد» «زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است»
6 )به نظر نويسنده تفاوت انسان با حيوان در چيست؟آدمي در ده مورد با حيوانات تفاوت دارد، از جمه توانايي انديشيدن ، حفظ كردن ، سخن گفتن و ....... 7)این دو بیت فردوسی با کدام بخش درس ارتباط معنایی دارد؟گهر بی هنر ناپسند است و خوار بدین، داستان زد یکی هوشیار که اگر گل نبوید، زرنگش مگوی کز آتش نجوید کسی آب جوی «بدان که مردم بی هنر مادام بی سود باشدچون مغیلان» «اکر مردم را با گوهر اصل ،گوهر هنر نباشد، صحبت هیچ کس را بکار نیاید»
8)بند آخر را به فارسی امروز باز نویسی کنید و پنج مورد از تفاوت هاي نثر تاريخي را با نثر فارسي معيار بنويسيدزفان :زبان خو كن :خوبده داشته باشي: وادار كرده باشي عادت كني :عادت دهي سخن به جايگاه و سخن نه بر جايگاه : سخن به جا و سخن بي جا 9)مقصود از «گوهر تن» در درس چيست؟اصالت اكتسابي با شايستگی،هنر، علم و فضيلت هايي كه هر كسي كسب مي كن.
متاع جوانی جوانی چنین گفت روزی به پیری که چون است با پیریت زندگانی؟ بيت 1 : روزي جواني به پيري گفت كه با اين وضعيت پيري، زندگيت چگونه مي گذرد؟ جوان و پیر: تضاد(طباق) بگفت اندراین نامه حرفی است مبهم که معینش وقت پیری ندانی بيت 2 : پير به جوان گفت :در کتاب زندگی ”پیری“ برای تو که اکنون جوان هستی كلمه ي ناشناس و مبهم است .معني اين كلمه را تنها زماني كه خودت پير مي شوي ، مي فهمي ». مبهم: نا مشخص معینش:معنی آن نامه،حرف و معنی:مراعات نظیر حرفمبهم:استعاره از دوران پیری نامه:استعاره از زندگانی
تو به کز توانایی خویش گویی چه می پرسی از دوره ی ناتوانی بيت 3 : بهتر است كه تو به توانايي هاي جواني ات فكر كني و از آن سخن بگويي، از من درباره دوره پيري و ناتواني مپرس. به :بهتر است کز :مخفف که از مرجع ضمایر تو وخویش:جوان دوره ی ناتوانی دوران پیری چه می پرسی؟ استفهام انکاری جوانی نکودار کاین مرغ زیبا نماند در این خانه ی استخوانی بيت 4 : قدر ايام جواني را بدان و از آن به خوبي مراقبت و استفاده كن زيرا همچنان كه هر پرنده اي روزي از قفسي كه در آن اسير است، بيرون مي آيد، روزگاري هم زيبايي و شادابي و جواني از جسم و تن تو دور خواهد شد. کاین:مخفف که این مرغ زیبا: استعاره از جوانی خانه ی استخوانی: استعاره از جسم
متاعی که من رایگان دادم از کف تو گر می توانی مده رایگانی بيت 5 : من در بازار زندگي ، كالا و سرمايه ي با ارزش جواني ام را رايگان و بي ثمر از دست دادم . تو اگر مي تواني از آن به خوبي استفاده كن متاع:حنس وکالا؛استعاره از جوانی از کف دادن:کنایه از هدر دادن، از دست دادن هرآن سرگرانی که من کردم اول جهان کرد ازآن بیشترسرگرانی بيت 6 : هر چقدر من بي اعتنايي كردم و جواني ام را در غفلت بسر بردم. دنيا بيشتر به من بي اعتنايي كرد. سر گرانی:کنایه از غرور و تکبر مرجع من:پیر اول:ابتدای زندگی جهان:روزگار
ازآن برد گنج مرا دزد گیتی که در خواب بودم گه پاسبانی بيت 7 : روزگار، گنج با ارزش دوره ي جواني مرا ربود زيرا هنگامي كه بايد قدر جواني را مي دانستم و از آن به خوبي استفاده مي كردم، در غفلت و بي خبري بود. ازآن:به این علت گنج:استعاره از جوانی دزد گیتی:اضافه ی تشبیهی در خواب بودن: کنایه از غفلت و بی خبری گه:زمان(مخفف:گاه) دزد و پاسبان:تضاد(طباق) مفهوم کلی این قطعه: 1)پرهیز از غفلت و بی توجهی 2)توصیه به غنیمت شمردن ایام جوانی
خودآزمایی (متاع جوانی) 1)چه واژه هايي در اين درس، استعاره «از جواني» است؟ مرغ زيبا، متاعي كه رايگان از كف رفته و گنج2 )چرا پير از جوان مي خواهد كه درباره ي ناتواني سؤال نكند؟زيرا وجود جوان، سرشار از نيرو و اميد به آينده است و با چنين ويژگيهايي نمي تواند احساس پير را در ايام پيري درك كند.3 )قالب اين شعر چيست؟ چرا ؟قطعه است زيرا واژه هاي قافيه، يعني زندگاني، نداني، ناتواني و .......و در مصراع هاي دوم آمده اند.
4 )قطعه ي زير را با درس مقايسه كنيد؟در جواني به خويش مي گفتم شير، شير است گر چه پير بودچون كه به پيري رسيد دانستم پير، پيراست اگر چه شير بود در هر دو شعر، به مقايسه ي دوره ي جواني و پيري پرداخته شده و به اين مضمون اشاره شده كه انسان در دوره جواني نمي تواند تصور روشن و درستي از دوران پيري داشته باشد، ضمناً توصيه شده كه جوان از غفلت و غرور بپرهيزد، قدر جواني را بداند و از آن به خوبي استفاده كند