190 likes | 445 Views
موضوع : رود کارون تهیه کننده : عرفان مظلوم کلاس : پنجم ب.
E N D
موضوع : رود کارونتهیه کننده : عرفان مظلومکلاس : پنجم ب
برای دیگر کاربردها، کارون (ابهامزدایی) را ببینیدرود کارون پرآبترین و بزرگترین رودخانهایران است. این رود با طول ۹۵۰ کیلومتر طولانیترین رودیست که تنها در داخل ایران قرار دارد و همچنین تنها رود ایران است که بخشی از آن قابل کشتیرانی است. آب آشامیدنی کلانشهر اهواز از رودخانه کارون تامین میشود.[۳] در حاشیه این رود تمدنهای بزرگی از ایران شکل گرفتهاست.سرچشمه و شاخهها [ویرایش]دو قایق کوچک ماهیگیری در کارونسرچشمه شاخههای اصلی کارون (ارمند و بازفت) و چشمه دیمه، زردکوه بختیاری در استان چهار محال و بختیاری است ولی شاخههای فرعی آن از کوههای مختلف سرچشمه میگیرند مانند خرسان از دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد و دز از ارتفاعات لرستان. این رود، پس از عبور از مناطق کوهستانی و پر پیچ و خم، در منطقهای به نام گتوند وارد دشت خوزستان میشود. رود کارون در شمال شوشتر به دو شاخه تقسیم میشود که در جنوب شوشتر به یکدیگر متصل میشوند. مهمترین شاخهٔ فرعی کارون، رود دز است که در شمال اهواز به کارون ملحق میشود. رود کارون در مرز ایران و عراق، به اروندرود پیوسته و روانه خلیج فارس میشود.پیچ و خمهای موجود در سر راه این رود، خوزستان را به جلگهای بینظیر تبدیل کردهاست.روزانه ۲۰ هزار متر مکعب آب از رودخانه کرخه توسط کانالی معروف به کانال شهید چمران به رودخانه کارون منتقل میشود.[۳]
سدهای مختلفی بر روی این رودخانه ساخته شدهاند که مهمترین آنها، سدهایکارون ۱، کارون ۳، کارون ۴، مسجد سلیمان و در پایینتر، سدهایگتوند علیا و سد تنظیمی گتوند میباشند. کشتیرانی [ویرایش] پس از جنگ ایران و عراق، و با تهنشینی رسوبات و شناورهایصیادی، این رودخانه برای کشتیرانی غیرقابل استفاده شده است. انجام طرحهای لایروبی رودخانه، از جمله راهکارهای پیشنهادی برای رفع این مشکل است.[۴][۵] رود کارون پرآبترین و بزرگترین رودخانه ایران است.این رود با طول ۹۵۰ کیلومتر طولانیترین رودی است که تنها در داخل ایران قرار دارد و در عین حال تنها رودخانه ایرانی است که به آبهای بینالمللی و اقیانوسهای جهان ارتباط دارد.
کارون تنها رود ایران است که بخشی از آن قابل کشتیرانی است و آب آشامیدنی شهر اهواز از رودخانه کارون تامین میشود.کارون از یک طرف در خرمشهر از طریق مصب خود به اروند رود که رودخانههای دجله و فرات از کشور عراق نیز به آن میریزند وصل میشود و از طرف دیگر به خلیج فارس و اقیانوس هند مرتبط میشود.ایران از طریق اروند رود و کارون میتواند کالاهای تجارتی را از طریق کشتی و به وسیله حمل و نقل دریایی که ارزانترین وسیله حمل و نقل کالاست تا شهرستان اهواز و حتی شهرستان شوشتر برساند و در عین حال کالاهای ایرانی را به جهت صادرات از این شهرستانها تا بنادر بینالمللی خرمشهر و آبادان و بندر امام (ره) منتقل کند.رودخانه کارون رودخانهای است که از نظر ارتفاع سطح آب و عرض و طول و از نظر جریان و گذر آب و عرض و طول مناسب آبخور جهت عبور کشتیهای کوچک به نام لبخ یا مرکب در حد و اندازه رودخانههای دجله و فرات و برای عبور این قبیل کشتیهای کوچک کاملا مناسب است.
این رودخانه در زمان قاجار به شدت مورد توجه انگلیس قرار گرفت و آنها که قبلا در رودخانه دجله و فرات سرویس کشتیرانی دایر کرده بودند این سرویس حمل و نقل دریایی را از دجله و فرات از طریق رودخانه کارون تا شهرستان اهواز و حتی تا شهرستان شوشتر نیز برقرار کردند.آن قسمت از رودخانه کارون که بین بند قیر تا خرمشهر واقع شده و شامل مجموعه آب رودخانههای کارون و دزاست که کارون بزرگ خوانده میشود و کشتیرانی فقط تقریبا در همین محدوده از کارون امکان پذیر است. طول این مسیر حدود 190 کیلومتر است.در حاشیه این رود تمدنهای بزرگی از ایران شکل گرفتهاست. سرچشمه شاخههای اصلی کارون (ارمند و بازفت)، زردکوه بختیاری در استان چهار محال و بختیاری است ولی شاخههای فرعی آن از کوههای مختلف سرچشمه میگیرند مانند خرسان از دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد و دز از ارتفاعات لرستان.این رود، پس از عبور از مناطق کوهستانی و پر پیچ و خم، در منطقهای به نام گتوند وارد دشت خوزستان میشود.رود کارون در شمال شوشتر به دو شاخه تقسیم میشود که در جنوب شوشتر به یکدیگر متصل میشوند. مهمترین شاخهٔ فرعی کارون، رود دز است که در شمال اهواز به کارون ملحق میشود.رود کارون در مرز ایران و عراق، به اروندرود پیوسته و روانه خلیج فارس میشود
شرح چگونگی اولین کشتیرانی در رود کارون از دیدگاه لایارد:لایارد پس از ورود به خوزستان درباره عبور از رودخانه کارون با کشتی «آشور» چنین نوشته است:«...قبل از ترک بغداد، مایل بودم برای بررسی و امکان ایجاد روابط تجاری و بازرگانی بین ایران و انگلیس، با یکی از کشتیهای تجاری کمپانی هند شرقی که در آبهای دجله رفت و آمد میکردند، خود را از آبراهکارون به شوشتر برسانم و از لحاظ کشتیرانی عمق و بستر این رودخانه را مساحی نمایم. قبلاً ناوبان «سلبی» با کشتی «نیتوکریز» ثابت کرد که آبراهکارون قابل کشتیرانی است و کمی پیش از آن، یعنی در سال 1836، ماژور «اسکتورت» یکی از افسران تحت فرمان «کلنل چیزنی» با یک کشتی به ظرفیت «نیتوکریز» از طریق کارون خود را به اهواز رسانید، لیکن در حوالی اهواز وجود بقایای یک آببند قدیمی، مانع عبور کشتی بسوی شوشتر میشد. این سد مخروبه که به «بند اهواز» موسوم است در ازمنه گذشته جهت استفاده کشاورزی و آبیاری، بر روی کارون احداث شده بود. من عقیده داشتم که با یک کشتی به ظرفیت «نیتوکریز» میتوان به آسانی از «بند اهواز» عبور نمود و خود را به آبراهگرگر و شوشتر رسانید. «کلنل تایلور» نماینده انگلیس مقیم بغداد، با گرمی از پیشنهاد من استقبال کرد. ناوبان «سلبی» نیز تمایل خود را جهت انجام این سفر دریایی ابراز داشت... ما بغداد را در آخر فوریه با کشتی «آشور» به ظرفیت نیتوکریز ترک نمودیم و اوایل مارس وارد آبراهکارون شدیم... بعلت بارندگیهای زیاد در ارتفاعات لرستان آب کارون به حد بیسابقهای طغیان کرده بود و ما با تجربهای که از قبل داشتیم بدون هیچ مشکلی وارد اهواز شدیم و سوخت کشتی را نیز از بیشههای اطراف رودخانه تأمین نمودیم.
در اثر طغیان رود کارون، «بند اهواز» زیر آب فرو رفت و در میان شکافها و صخرههای بزرگ، گردابهای مخوفی به وجود آمده بود عبور کارون از آن موقع خالی از خطر نبود... در بالای اهواز، تمام زمینهای بالای رودخانه زیر آب بود کشتی بعلت فشار رودخانه به کندی پیش میرفت... پس از دو روز وارد «بند قیر» شدیم. در بند قیر، آب «گرگر» و رودخانه دزفول به «کارون» ملحق میشوند، این رودخانهها به خاطر رسوباتی که با خود حمل میکنند، از محل باتلاقی تا مسافتی طولانی، با سه رنگ مختلف دیده میشوند. کارون که کانال مرکزی را تشکیل میدهد قرمز رنگ و آب گرگر مثل شیر سفید و رودخانه دزفول کمی سیاه به نظر میرسید»(لایارد، 1376: 315- 317).«مهراب امیری» تلاش لایارد را برای کشتیرانی در کارون نتیجهبخش دانسته و نوشته است:امید و آرزوی لایارد برای کشتیرانی در کارون سرانجام به نتیجه رسید. چهل و شش سال بعد از ورود «آشور» به آبراه کارون، یعنی در سال 1888 میلادی «سر درومندولف» سفیر انگلیس در تهران موفق شد فرمان آزادی کشتیرانی در کارون را از ناصرالدینشاه بگیرد که متن فرمان آن به این صورت است:
برای کشتیرانی در کارون سرانجام به نتیجه رسید. چهل و شش سال بعد از ورود «آشور» به آبراه کارون، یعنی در سال 1888 میلادی «سر درومندولف» سفیر انگلیس در تهران موفق شد فرمان آزادی کشتیرانی در کارون را از ناصرالدینشاه بگیرد که متن فرمان آن به این صورت است:«دولت علّیه ایران نظر به وسعت تجارت و آبادی مملکت خود و ترقی فلاحت خوزستان و اهواز قرار داده است که کشتیهای تجاری عموم دول بدون استثناء علاوه بر کشتیهای بادبانی که سابقاً در کارون عبور و مرور میکردند، در رود کارون از محمره الی سد اهواز به حمل و نقل مالالتجاره مشغول باشند، ولی مشروط است بر این که از سد اهواز به بالا تجاوز نکنند، زیرا که از سد به بالا مخصوص به کشتیهای بادبانی و تجاری خود و دولت ایران و تبعه دولت ایران است و حقالعبوری هم که دولت ایران قرار داده است، در محمره ادا کنند و حامل اشیائی که قدغن دولت ایران است نباشند و بیشتر از اندازه که برای گرفتن و گذاشتن بارهای تجاری لازم است توقف نکنند- به جهت استحضار آن جناب زحمت داده مورخه 24 شهر صفر 1306» (همان : 322 یادداشت مترجم). «ایزابلابیشوب» یکی از مسافران تیزبین و نکتهسنج قرن نوزدهم در رابطه با گسترش فعالیتهای کشاورزی و بازرگانی در کرانههای کارون پس از آزادی کشتیرانی در رودخانه در سال 1888 مینویسد: «تغییرات مهمی در جهت بهبود وضع مردم و سکنه دهات صورت گرفته است
ساخت پل بر روی کارون سابقهای طولانی و تاریخی دارد. سرپرسیسایکس در سفرنامهی خود فصلی را با عنوان «خط سیر اسکندر کبیر از سند تا کارون» اختصاص داده است. او پس از شرح چگونگی حمله اسکندر به ایران به چگونگی ورود سردار یونانی به خوزستان از جمله ورود به بهبهان، شوش و اهواز مطالبی را آورده و نوشته است که اسکندر پس از استقرار در خوزستان «قوای خود را در اهواز متمرکز ساخت و روی رودخانةکارون پل بزرگی نصب کرد»(سایکس، 1363: 206). که این امر اشاره به قدمت ساخت پل توسط سردار یونانی بر روی کارون اشاره دارد. با این اوصاف در بیش از یک قرن پیش ساخت پل بر روی کارون توسط برادران لینچ از شاخصترین مواردی است که در منابع گوناگون خارجی انعکاس یافته است که برای آشنایی بیشتر به آن اشاره میشود. در اکتبر 1896م شرکت برادران لینچ صاحب کمپانی کشتیهای بازرگانی فرات و دجله در بغداد و بصره طرحی برای وزیر مختار انگلیس در تهران ارسال داشت که در آن پیشنهاد شده بود که آماده است یک جاده کاروانرو بین اهواز و اصفهان احداث کند، مشروط بر این که دولت ایران امنیت این جاده را تأمین کند و مبلغی هم از عایدات راهداری را به صاحب امتیاز بپردازد. با این تمهیدات و مقدمهچینیها امتیاز جاده شوشتر- اصفهان به برادران لینچ واگذار گردید(گارثویت، 1373: 178- 179).
اعطای امتیاز جاده شوشتر – اصفهان ظاهراً به وسیله «کلنل پیکوت»(picot ) فرد نظامی سفارت انگلیس در تهران تنظیم و با موافقت نماینده دولت و اسفندیارخان سردار اسعد اول و محمد حسین سپهدار و حاجی علیقلیخان(از دو خانواده ایلخانی و حاجایلخانی) صورت قانونی به خود گرفت (همان: 180). پس از مذاکرات نهایی بین «چارلز هاردینگ» از طرف وزارت خارجه انگلیس و برادران لینچ با حاجی علیقلیخان سردار اسعد، سرانجام در تاریخ سوم مارس 1898 م به نتیجه رسید و در ماده سوم این قرارداد این موارد مربوط به ساخت پل بر روی کارون به چشم میخورد از جمله این که «پس از عقد و امضاء قرارداد بلافاصله کار ساختمان جاده و نصب یک پل آهنی روی رودخانه کارون در گذار بلوطک و احداث یک پل در پل عمارت آغاز گردد و چنانچه برادران لینچ مصلحت بدانند، میتوانند کاروانسرا یا خانههای موقت جهت سکونت کارگران خود بنا کنند... اختیار کلیه جزئیات و عملیات ساختمانی و احداث پلها و کاروانسراها در رابطه با جاده کاروانرو به عهده برادران لینچ محول شده است و به علاوه تعداد و مساحت کاروانسراها تماماً با صوابدید برادرین لینچ تعیین خواهد شد»(همان:
پس از انعقاد این قرارداد «لینچ یک پل فلزی به طول یکصد و بیست پا و عرض ده پا احداث کرد و یک کاروانسرا در مسیر جاده بنا کرد...»(همان: 186) و در چهاردهم دسامبر 1898 م کار نصب پل فلزی روی رودخانه کارون به پایان رسید و کاروانها میتوانستند پس از طی پانزده تا هجده منزل خود را به اصفهان برسانند (همان: 195). پس از افتتاح این پل، از ایلات و طوایفی که احشام خود را از پل عبور میدادند، عوارض گلهداری دریافت میگردید (همان:194 یادداشت مترجم).لازم به ذکر است که در گذشته در بختیاری دو نوع مالیات دریافت میگردید، یکی به نام گلهداری یا مالیات «شاخی» و دیگری مالیات خیش! مالیات اولی یعنی شاخشماری در فصل بهار وصول میگردید و پس از سال 1898 آن دسته از طوایف بختیاری که در جاده کاروانرو بختیاری رفت و آمد میکردند، مالیات خود را سر پل پرداخت میکردند (گارثویت،1375: 98) که خود شیوهای سودمند برای دریافت مالیات جدید بود، بنا براین از لحاظ تجاری جاده مالرو بختیاری بسیار موفقیتآمیز بود. با توجه به مطالب ذکر شده میتوان گفت که قرارداد بختیاری – لینچ و ساخت پل بر روی کارون نقطه عطفی در روابط بریتانیا و عشایر جنوب غربی ایران بود؛ چرا که قبل از انعقاد این قرارداد تا اندازهای روابطی بین بختیاریها و بریتانیا وجود داشت، ولی نه در حدود یک ارتباط گسترده رسمی. انعقاد این قرارداد موجب شد که مسافران و جهانگردان و جغرافیادانان و افسران انگیسی به این منطقه سفر کنند
و هم بختیاریها و هم بریتانیا به سهم خود از این مسافرتها بهرهمند شوند و همچنین بریتانیا موفق شود که نفوذ خود را به طور گستردهای در مناطق بختیاری و قبایل عرب تحت نفوذ شیخ محمره(خرمشهر) توسعه و گسترش دهد (گارثویت،1373: 188). بازتاب وجود چنین قراردادی و فواید حاصل از آن در اظهار نظر افراد سیاستمدار برجستهی انگلیس به خوبی انعکاس یافته است، چنانکه در سال 1899 «لرد کُرزن» نایبالسلطنه هندوستان اظهار عقیده کرد که مناطق شمال کارون و سرزمین عشایر بختیاری و دیگر قبایل بدوی آن منطقه برای بریتانیا منطقه امیدبخشی است و دولت انگلیس میتواند از لحاظ سیاسی در این سرزمین که هم اکنون خوانین بختیاری و برادران لینچ قراردادی جهت احداث یک جاده کاروان رو به امضاء رسانیدهاند، جای پایی برای خود پیدا کند. گر چه این پیشنهاد به طور کامل مورد توجه وزارت بریتانیا قرار نگرفت، ولی فکر ایجاد روابط بین بریتانیا و رؤسای قبایل ایران در اوایل قرن بیستم، یکی از اهداف اصلی مأمورین وزارت خارجه انگلیس بود
چگونگی عبور عشایر بختیاری از رود کارون در زمان گذشته:آب تمام رودخانههای زاگرس مرکزی در فروردین در مقایسه با مهرماه به شش تا ده برابر میرسد. در فصل بهار که سطح آب رودخانهها بالا میآید، عشایر برای رفت و آمد و عبور از پهنای رودخانهها دچار مشکلاتی میشوند. همچنان که بعضی از آنها با تعیین مسیری از قبل و بدون استفاده گذاردن پلها، مجبور به عبور از رودخانهها میشوند(امان، 1367: 45). عبور عشایر از رودخانه و شرح مشکلات آنان در چندین فیلم مستند و با ارزشی که موجود است - از جمله «گراس» - به خوبی بازتاب یافته است. به عبارتی بهتر، فیلمهای زنده و مستندی از کوچ ایل بختیاری در دست است که نشان میدهد که در گذشته کوچ و جا بهجایی برای آنها با چه دشواریهای سخت و طاقتفرساسی همراه بوده است و بیشتر اوقات در هنگام کوچ تعداد زیادی از دامها تلف میشدند و چه بسا گهگاهی هم جان انسانها در معرض خطر قرار میگرفت. ایل بختیاری در هنگام کوچ میبایستی از رودخانههای سرد و مواج بگذرند و چون پلی بر روی رودخانهها وجود نداشت، ناگزیر بودند با استفاده از کلک - که متشکل از چند مشک باد کرده است- از رودخانهها عبور کنند. زنها، بچهها همه بر روی کلک به آن سوی رودخانه برده میشدند و غیر از این موانع باید از روی ارتفاعاتی که در حدود هفت تا هشت هزار پا از سطح دریا ارتفاع دارند، بگذرند
تا خود به موانع و گردنههای اصلی درون زردکوهبرسانند (گارثویت، 1373: 50). دربارهی عبور عشایر بختیاری از کارون و شعبههای آن بهترین توصیف را «مریان سی کوپر» ذکر کرده است از جمله او در یادداشتها و خاطرات خود آورده است که: «اکنون در کنار رودخانةکارون هستیم و من از وجد در پوست خود نمیگنجم و هیجانم به حدی رسیده که نمیتوانم چیزی بنویسم. گذشتن از این رودخانه واقعاً جنگی است به بزرگی آن در مبارزه با دشواری طبیعت و نبردی نمیتوانم تصور کرد... کارون در این نقطه یک کیلومتر عرض دارد. آب آن که در اثر ذوب شدن صدها قله کوهستان به وجود آمده، در بستر سنگلاخ و سرآشیبی روی هم میلغزد و به جلو میرود و از سردی به یخ میماند. رودخانه پر از گرداب و جریانهای تند و خطرناک است. آب با شدت از کناره سنگها و لبه تیز صخرهها فرو میریزد. نه پلی و نه قایقی در کار است و در یک طرف پنج هزار نفر ایلیاتی با بار و بنه و مایملکشان و قریب نیم میلیون چارپایانشان قرار دارند. تعدادی زن و بچه و نوزاد همراهشان است. حیوانات هم در فصل بهار بچه دارند و همه این موجودات باید به سرعت و بدون قایق از این آبهای خطرناک بگذرند. در این طرف ساحل چراگاهها از روئیدنی تهی شده و چارهای نیست، جز اینکه از آب گذشته، به چراگاههایی که پوشیده از علف و خوراک حیوانات است برسند. این است معمای زندگی این مردم. وقتی که برای رسیدن به «شودساک» از جاده سنگلاخی کوهستانی گذشتم و به لب رودخانه رسیدم و جریان شدید آب را دیدم با خود گفتم: «گذشتن از این رودخانه امکانپذیر نیست».
وضع طوری بود که در حقیقت هر فرماندهی را مأیوس و درمانده میکرد. از طرف دیگر فکر کردم که این کار عملی است چون که هر سال دو بار تکرار میشود و قرنها است که این مردم از این رودخانه عبور کردهاند. اما چگونه چنین کاری ممکن است. ترتیب کار در واقع بسیار ساده است. ایلیات هر کدام تعداد زیادی پوست بز جزو بار و بنهشان دارند که در مواقع لزوم آنها را باد کرده روی چوبهایی که کنار به کنار هم بستهاند، میبندند و فرشی روی آن پهن میکنند و بدین طریق کلکی میسازند که به جای قایق بکار میبرند و زنها و بچهها و کرههای حیوانات خود را روی آنها از آب میگذرانند»
خلاصه و نتیجهگیری:رود کارون که از به هم پیوستن شعب و شاخههای اصلی و فرعی گوناگونی از کوههای زاگرس میانی و جنوب غربی شکل گرفته است، یکی از رودهای طولانی پر آب ایران به شمار میرود که قسمتی از آن قابل کشتیرانی است. این رود نقش بسیار مهمی در ایجاد تمدنهای حوضهی خود و شکوفایی اقتصادی منطقه در طول تاریخ داشته است. بیشتر سیاحان و گردشگران خارجی که در طول دو قرن گذشته به مناطق حوزهی کارون سفر کردهاند در گزارشها، یادداشتها و سفرنامههای خود اشاراتی به رود کارون و اهمیت آن داشتهاند. در یک دیدگاه کلی دلایل توجه و اهمیت کارون و عبور آن از مناطق مختلف خوزستان از نظر سیاحان شامل این موارد بوده است:
1- پی بردن به اهمیت سازهها وآسیابهای آبی و همچنین توجه به آثار باستانی و تاریخی حوزهی کارون و توصیف آن برای روشن شدن بخشی از تاریخ کهن این خطه از کشور ایران 2- پی بردن به اهمیت رود کارون و قابلیتهای آن برای کشتیرانی 3- آگاهی از اهمیت راه ارتباطی مناسب خوزستان- اصفهان و تلاش برای ساختن چندین پل بر روی کارون و شاخههای آن 4- شناسایی منابع اقتصادی و تجاری خوزستان پس از فراهم شدن زمینهی سفر آسانتر به این منطقه. با توجه به موارد ذکر شده میتوان گفت تأثیر نوشتههای سیاحان بر نوع عملکرد برخی از کشورهای اروپایی برای تغییر و تحول اقتصادی منطقه نیز قابل توجه است، از جملهی این موارد رونق گرفتن فعالیتهای تجاری و اقتصادی ایران از طریق رود کارون و کشتیرانی در آن از راه ارتباط با خلیج فارس با دیگر کشورهای خارجی و منافع متقابل حاصل از آن بوده است. از جملهی این کشورها انگلستان بوده است و آنان سالها به وسیله کشتیها و لنجها، کالاها و ابزار صنعتی خود را از طریق آبراههای خلیج فارس و مسیر کارون - ضمن عبور از اهواز تا «درخزینه» در نزدیکیهای مسجد سلیمان- به نخستین چاه نفت خاورمیانه واقع در میدان نفتونِ مسجد سلیمان میرساندهاند.
علاوه بر این، ساخت پل توسط برادران لینچ بر روی کارون تأثیر زیادی بر رونق زندگی عشایر و عبور آسانتر آنها به مناطق سردسیر و گرمسیر داشته است؛ البته این عبور و مرور به نوبهی خود منبع درآمدی جدیدی برای درآمد مالیاتی منطقه بوده است. از دیگر موارد قابل ذکر دربارهی نوشتههای سیاحان خارجی دربارهی اهمیت خوزستان از جنبههای مختلف و تأثیر آن بر نوع تصمیمات مقامات سیاسی انگلیس، ارتباط هر چه بیشتر بریتانیا با عشایر جنوب غربی ایران و گسترش نفوذ آن در مناطق بختیاری و برخی از قبایل عرب منطقه بوده است. این امر پس از ساخت پُل بر روی کارون توسط برادران لینچ، نمود بارزتری پیدا کرده بود. از دیگر موارد قابل توجه دربارهی ایجاد جادهی کاروانرو و ساخت پل بر روی کارون در بیش از یک قرن پیش، روی آوردن سیاحان و گردشگران خارجی بیشتری به مناطق خوزستان و چهار محال و بختیاری و ثبت خاطرات و یادداشتها و نوشتههایشان در قالب سفرنامه و یا تهیه عکس و فیلم مستند از شیوهی زندگی آنان در زمان گذشته بوده است که خود به نوعی معرف بیشتر تاریخ، فرهنگ، نوع زندگی و آداب و رسوم مردم منطقه از دیدگاه سیاحان خارجی بوده است.