490 likes | 698 Views
جلسه آموزشی سیستمهای ارت. چرا قبل از شروع به هر كار فني اول فكركرده سپس شروع بكار نماييم ؟. پاسخ :
E N D
چرا قبل از شروع به هر كار فني اول فكركرده سپس شروع بكار نماييم ؟ پاسخ : تفكر و انديشه قبل از شروع بكار اولاً اين فرصت بدست مي آيد تا فرد اشراف بيشتري از بعد كمي و كيفي نسبت بكاري كه مي خواهد انجام دهد پيدا نمايد و ثانياً مي تواند نقاط خطرناك و حادثه ساز را شناسايي نموده و با مهار كردن آنها خود را از بروز حوادث احتمالي مصون بدارد
اصطلاحات ولتاژ تماس چيست؟ جواب : اختلاف پتانسيل بين ولتاژ افزايش يافته وولتاژ سطح در نقطه اي كه شخص ايستاده در حالي كه دست او در تماس با قسمت ها وتجهيزات فلزي زمين شده مي باشد. منظور از ولتاژ گام چيست؟ جواب: ولتاژي است كه در اثر عبور جريان از بدن شخص در مسير بسته بين دو پاي او وزمين ، هنگامي كه فاصله بين دو پاي او كمتر از يك متر است وهيچ اتصالي بين بدن شخص وتجهيزات زمين شده وجود نداشته باشد ايجاد گردد. در سيستم هاي زمين ،منظور از ولتاژ مش چيست؟ جواب: به مقدار ماكزيمم ولتاژ تماس در يك خانه از مش يك شبكه زمين اطلاق مي گردد.به عبارت ديگر اين ولتاژ حداكثر ولتاژي است كه در حالت خطا بين زمين تا سطح مفروض پست در راستاي قائم بوجود مي آيد.از آنجائيكه ولتاژ مش اغلب بدترين ولتاژ تماس درون پست است، لذا از آن به عنوان پايه روش طراحي استفاده مي شود.
عوامل مؤثر بر مقاومت چاه 1- يخزدگي و خشكي خاك ميدانيم كه هدايت الكتريسيته در فلزات ناشي از جابهجايي الكترونهاست و در اين كار هستههاي اتمها در جاي خود ميمانند و جابهجا نميشوند. ولي در غيرفلزاتي مانند خاك، قضيه به شكل ديگريست؛ در اين مواد هدايت الكتريسيته ماهيت شيميايي داشته و از املاح يونيزه شدهي موجود در آنها سرچشمه ميگيرد. همچنين، ميدانيم كه عبور جريان توسط يونها مستلزم حركت و جابهجايي آنهاست. حال با توجه به اين كه يك يون، كل اتم را شامل ميشود و اتمهاي مواد جامد قادر به جابهجايي نيستند، خاك نيز در حالت جامد قادر به هدايت جريان برق نيست؛ ولي هنگامي كه مقداري آب جذب خاك شود، املاح خاك، در اين رطوبت حل و سپس يونيزه شده و آنگاه ميتوانند عمل هدايت الكتريكي را انجام دهند. به همين دليل، خاكهاي خشك يا يخزده قادر به هدايت نبوده و مقاومت بسيار زيادي از خود نشان ميدهند. بر همين اساس، هنگام تعيين عمق چاه، ميبايد به امكان يخ زدن سطح خاك در زمستان و خشك شدن آن در تابستان توجه كرد و با در نظر گرفتن آب و هواي منطقه، عمق مؤثر چاه را از سطحي كه امكان يخ زدن و خشك شدن ندارد، به پايين در نظر گرفت. اين موضوع به ويژه در اتصال زمينهاي افقي (شبكهها يا مشهاي ارت كه در عمق كمي اجرا ميشوند) درخور توجه است.
2- فشردگي خاك ميدانيم كه خاك از دانههايي با اندازههاي مختلف تشكيل شده است كه اين دانهها در خاكهاي دست نخورده، معمولاً به همديگر فشرده شده و تودهاي متراكم را به وجود ميآورند. در اين تودههاي متراكم، دانههاي خاك در همديگر فرو رفته و فضاي تهي قابل توجهي ميان خودشان باقي نميگذارند. بنابراين، سطح تماس بين دانهها زياد بوده و در نتيجه مقاومت الكتريكي كمي ايجاد ميشود؛ در حالي كه در خاكهاي دستي و نامتراكم، فضاهاي خالي زياد بين دانههاي خاك، سطح تماس كمي ايجاد ميكند و به همين دليل مقاومت الكتريكي زيادي پديد ميآيد. نكتهي ديگر اين كه هر چه دانههاي خاك درشتتر باشند، فاصلههاي خالي بيشتري بين آنها به وجود آمده و مقاومت الكتريكي را افزايش ميدهد.
اكنون نكتهي بسيار مهم ديگري را مورد توجه قرار ميدهيم و آن اين كه اثر مقاومت ويژهي خاكهاي نزديك و اطراف الكترود ارت در مقاومت چاه، بسيار بيشتر از اثر خاكهاي دور از آن است. توجه به اين دو مطلب مهم نشان ميدهد كه اجراي چاه ارت در زمين دست نخورده اهميت فوقالعادهاي دارد و در صورت دستي بودن خاكهاي سطحي، چاره آن است كه نخست آن قدر پايين برويم تا به زمين دست نخورده برسيم و آنگاه كندن چاه را در زمين دست نخورده، به اندازهي كافي ادامه دهيم. بديهي است كه تنها آن بخش از چاه كه در خاك دست نخورده قرار دارد، ارزشمند و مؤثر بوده و عمق مؤثر چاه نيز برابر ارتفاع همان بخش است. دقيقاً به همين دليل است كه در هنگام اجراي چاه ارت بايد الكتروليت اطراف الكترود را به خوبي كوبيده و متراكم نمود. زيرا اين كار در كاهش مقاومت چاه، اثر فراوان دارد. با توجه به اين كه سيم متصل به الكترود ارت (كه تا سطح خاك بالا ميآيد) نيز مانند يك الكترود ميلهاي عمل نموده و در كاهش مقاومت كلي چاه مؤثر است، كوبيدن خاكهاي لايههاي بالاتر از الكترود (اطراف سيم ارت) نيز ميتواند در كاهش چاه مؤثر باشد و هر چه آنها را بيشتر كوبيده و متراكم كنيم، نتيجهي بهتري حاصل ميشود. در اين جا برخي خواص ارزشمند خاك بنتونيت به عنوان الكتروليت مشخص ميشود. دانهبندي اين خاك فوقالعاده ريز بوده، داراي خاصيت تورمي شديدي است و در اثر تورم ناشي از آبگيري، تمامي خلل و فرج موجود ميان دانههاي خود را پُركرده و به تمام سطوح پيراوني نيز فشرده ميشود؛ و همين موضوع يكي از دلايل پايين بودن مقاومت الكتريكي چاههاي بنتونيتيست. از سوي ديگر، اين تودهي متراكم نياز به كوبيدن ندارد و در نتيجه اجراي آن آسان است و مقاومت حاصل از آن، بر خلاف الكتروليتهايي از قبيل ذغال و نمك، وابسته به چگونگي اجرا و دقت در كوبيدن الكتروليت نيست.
3- رطوبت و آب همان گونه كه در تشريح اثر يخزدگي گفته شد، هدايت الكتريسيته در خاك ماهيت شيميايي داشته و از املاح حل شده در رطوبت خاك سرچشمه ميگيرد. بنابراين، هرچه رطوبت بيشتري در خاك موجود باشد، املاح بيشتري در آن حل شده و جابهجايي يونها نيز بهبود مييابد. بنابراين، ميزان هدايت آن نيز افزايش مييابد، ولي برخلاف انتظار، آندسته از خاكهاي سطحي يا زيرزميني كه به طور دائم در معرض رطوبت فراوان قرار دارند (مانند بستر جويها و رودخانهها) داراي هدايت كمي هستند. زيرا آب و رطوبت بسيار زياد موجود در اين خاكها، به تدريج و به مرور زمان، املاح و حتي دانههاي ريز اين خاكها را شسته و با خود به جاهاي ديگر برده است در نتيجه هدايت آنها به دليل فقر املاح، اندك است. پس با افزايش رطوبت خاك، هدايت آن افزايش مييابد؛ ولي هنگامي كه مقدار اين رطوبت بسيار زياد شود، ميزان هدايت كاهش خواهد يافت. پيش از اين گفته شد كه اثر مقاومت ويژهي خاكهاي نزديك و اطراف الكترود ارت در مقاومت چاه، بسيار بيشتر از اثر خاكهاي دور از آن است. بنابراين، بهتر است چاه ارت را آن قدر بكنيم تا به خاك مرطوب كه داراي مقاومت كميست، برسيم و سپس درون خاك مرطوب نيز تا اندازهاي حفاري را ادامه بدهيم. به اين ترتيب، الكترود ارت در محاصرهي خاكي كم مقاومت قرار خواهد گرفت. به ويژه قابل توجه است كه افزايش عمق چاه از يك سو موجب كاهش مقاومت آن شده و از سوي ديگر در اعماق بيشتر معمولاً درصد رطوبت نيز افزايش يافته و به شكلي مضاعف موجب كاهش مقاومت الكتريكي آن ميشود. ولي هرگز نبايد كار را تا رسيدن به سفرههاي آب زيرزميني ادامه داد؛ زيرا همان گونه كه گفته شد، اين كار اثر معكوس دارد.
4- فاصلهي چاهها از يكديگر معمولاً تعداد و فاصلهي چاههاي ارت و محل احداث آنها، با توجه به مقاومت موردنظر، از سوي طراح محاسبه و تعيين ميشود، ولي به دليل آن كه فرمولهاي محاسبهي مقاومت چاه ارت اصولاً با فرض همگن بودن خاك نوشته شدهاند و در عمل با خاكها و زمينهاي غيرهمگن مواجهايم، و همچنين به علت وجود برخي موانع و دشواريهاي اجرايي، ممكن است مقاومت عملي چاهها با مقدار محاسبه شده تفاوت داشته و پس از اجرا (به منظور كاهش مقاومت) نياز به اضافه كردن چاه جديد داشته باشيم و گاهي نيز حين اجراي طرح، به دليل وجود موانع عملي از قبيل وجود صخره يا لاشههاي بزرگ بتني در محل طراحي شده، ناگزير از تغيير محل آن شويم. از اين رو، لازم است محلهاي جديدي براي احداث چاه در نظر گرفته شود. به همين دليل مهندس ناظر ميبايد به نكات حائز اهميت در جانمايي چاه ارت مسلط باشد. يكي از نكات مهم در اين كار، رعايت فاصلهي لازم ميان چاههاست. ميدانيم كه هر چاه ارت داراي محدودهاي در اطراف خود ميباشد كه در هنگام بروز خطا و جاري شدن جريان در الكترود ارت، داراي ولتاژ خواهد شد. اين محدوده، حوزهي مقاومت (Resistance Area) ناميده ميشود. نكتهي مهم اين است كه دو چاه ارت تا حد ممكن از هم دور باشند و يا فاصلهي آنها دست كم به اندازهاي باشد كه حوزههاي مقاومت آنها همپوشاني نداشته باشند. (به شكلهاي 4 و 5 توجه شود.)
نشدن اين نكته مشكلات زير را به وجود ميآورد: الف) در صورتي كه دو چاه براي دو شبكهي مستقل از هم به كار روند (مثلاً يكي براي ارت فشار ضعيف ترانسفورماتور و ديگري براي ارت فشار قوي آن)، هنگام بروز خطا در يكي از شبكهها، ارت شبكهي ديگر نيز برقدار خواهد شد و اين موضوع ميتواند بسيار خطرناك باشد. ب) در صورتي كه دو چاه به يكديگر متصل شده و هر دو براي يك سامانه به كار روند، رعايت نشدن حداقل فاصله باعث ميشود كه پس از متصل كردن دو چاه به يكديگر، كاهش مورد نظر در مقاومت كل به دست نيامده و مقاومت حاصل شده، بيشتر از حد انتظار شود. ابعاد حوزهي مقاومت بستگي به مقاومت ويژهي خاك و عمق چاه دارد. هر چه مقاومت ويژهي خاك بيشتر باشد و يا عمق چاه افزايش يابد، حوزهي مقاومت بزرگتر ميشود. به طور كلي براي چاههايي كه به هم متصل شده و ارت واحدي را تشكيل ميدهند، اين فاصله نبايد كمتر از 6 متر باشد؛ و براي دو چاه كه متعلق به دو سامانهي مختلف ميباشند، اين فاصله نبايد كمتر از 20 متر يا دو برابر عمق چاه (هر كدام كه بيشتر بود) بشود.
گازهای موجود در چاه : يكي از مسائلی که جزء مخاطرات چاه ها محسوب می گردد وجود گازهای سمی است . بیشترین گازهایی که در چاه ها یافت می شوند عبارتند از : 1) گاز هیدروژن سولفوره 2) آمونیاک 3 ) گاز کربنیک 4) متان گاز هیدروژن سولفوره : این گازها در اثر سوختن ناقص موادی مانند مو و پشم و گوشت و موادی که دارای گوگرد می باشند بوجود می آید . بوی این گاز شبیه بوی تخم مرغ گندیده می باشد . مقدار خیلی کم این گاز را می توان با حس بویایی تشخیص داد در جاهایی که تدریجاً استشمام شود حس بویایی را فلج می کند . 1 % این گاز شدیداً خطرناک است و تا 2% این گاز را می توان تشخیص داد در جایی که مقدار گاز در چاه زیاد باشد تخلیه گاز باید با وسایل ضد جرقه انجام گیرد . اگر گاز در محیط سر بسته ای از داخل چاه نشت کند امکان مسمومیت وجود دارد . شخصی را که برای مدتی از این گاز تنفس کرده باید به هوای آزاد انتقال داد و در صورت عدم تنفس اقدام به دادن تنفس مصنوعی و اکسیژن نموده و مصدوم را به بیمارستان منتقل نمود .
آمونیاک : این گاز از هوا سبک تر، بی رنگ و بوی آن تند و زننده و در صورت اختلات با هوا و گرم شدن و همچنین با تحت فشار قرار گرفتن قابلیت انفجار دارد . خنثی سازی آن با آب پودری صورت می گیرد این گاز باعث تحریکات چشم، بیتنی و مجاری تنفسی انسان می گردد و بی هوش کننده و سرفه آور است حتی در سطح پوست تولید سوختگی می کند وجود 1 الی 5% درصد این گاز به مدت 1 ساعت تولید مرگ می کند . شخصی که دچار مسمومیت با این گاز شده باشد عرق شدید می کند که باید به هوای آزاد منتقل شود و چشم و پوست و محل های آلوده را با آب زیاد شستشو داد همچنین هرگونه لباس آلوده را از تن وی خارج نمود . گاز کربنیک : گازی بی بو، بی رنگ، غیر قابل اشتعال سنگینتر از هوا و محلول در آب است ، این گاز می تواند سرعت و حجم تنفس را 50% بالا ببرد وجود 3% آن سرعت و حجم تنفس را 2 برابر می نماید و مقدار 10% آن کمتر از چند دقیقه تولید مرگ می نماید عمده ترین خطر این گاز بالا بردن سرعت تنفس است . کمک های اولیه : انتقال به هوای آزاد، دادن تنفس مصنوعی و اکسیژن در جایی که لازم باشد . گاز متان : بی رنگ، بی بو و قابل اشتعال و انفجار و مقدار کمی از آن در آب حل می شود . مخلوط این گاز با هوا و اکسیژن و با گاز کلر قابل انفجار است ، کمی سمی است و استنشاق آن به مدت طولانی جای اکسیژن را در دستگاه تنفسی اشغال و تولید خفگی می نماید . باید مصدوم به هوای آزاد منتقل کرد و در صورت لزوم اقدام به تنفسی مصنوعی نمود . کمبود اکسیژن : در بعضی از چاه ها ممکن است گازهای مسموم کننده وجود نداشته باشد اما بخارات ( دم ) و گازهای بی اثر جایگزین اکسیژن شده و درصد آن را پایین می آورد و شخص را دچار خفگی کامل یا ناقص می کند .
کلمپ های ارت کلمپ سیم به میله طبق استاندارد BS 6651، کلیه کلمپهای پتونیا دارای بدنهی آلیاژی مسی محکم، مقاوم به خوردگی، رسانایی بالا و مقاومت مکانیکی مناسبی می باشند.
کلمپ های سیم به استراکچر کلمپ تسمه به میله ارت
کانکتور سبک اتصالات تی شکل
کلمپ TCIWF اتصالات مستقیم
سی کلمپ تمام کلمپ های C برای اتصال موازی دو هادی بکار می روند و از مس خالص بری عبور جریان های الکتریکی مناسب می باشند.
بنتونیت واژه بنتونیت را نخستین بار در سال ١٨٩٨ دانشمندی به نام نایت، به کار برده است. این واژه از اصطلاح محلی به نام شیل های بنتون واقع در ایالات وایومینگ آمریکا گرفته شده است. استفاده از بنتونیت به زمان های ما قبل تاریخ بر می گردد. این کانی ها دارای اثرات شفا بخش در برخی بیماری های گوارشی و زخم ها بوده است. همچنین قابلیت جذب فلزات سنگین، باکتری ها و مواد ضد تغذیه ای را دارا می باشد. كاربردهاي عمومی بنتونيت: بنتونيت به دليل داشتن خواص نرم بودن، تورم پذيري، قابليت نسبتا خوب در مخلوط شدن با آب، خميري شدن، پلاستيك بودن، چسبندگي، جاذب بودن و غيره مصارف پرشماري دارد كه از آن جمله مي توان به توليد گل حفاري، تهيه ي ماسه ي ريخته گري، عامل جلوگيري كننده از نشت آب در سدها و كانال هاي آبرساني، عامل شفاف كننده ي مايعات مثل آبميوه ها و شراب، زلال كننده ي آب و صاف كننده ي مايعاتي نظير پارافين، گندوله كردن مواد معدني مثل سنگ آهن، پلت كردن خوراک دام، عامل ناقل در رنگ ها و ساير مواد اسپري شدني، تهيه ي سموم گياهي و حيواني، پركننده در صنايعي مثل كاغذسازي، توليد پاك كننده ها و شوينده ها و تهيه ي انواع سراميك و رنگ بري و تصفيه انواع روغن ها اشاره كرد.
هر نوع بنتونيت معمولا در يك سري از فعاليت هاي فوق كاربرد پيدا مي كند. مثلا بنتونيت كلسيم دار در ماسه ي ريخته گري، به عنوان جذب كننده روغن و گريس، فيلتر كردن و تصفيه كردن و تهيه ي خوراک دام و طیور به كار مي رود. بنتونيت سديم دار عموما در گل هاي حفاري، گندوله سازي، نيازهاي مهندسي و تهيه ي خوراک دام و طیور به كار گرفته مي شود و بنتونيت هايي كه با اسيد فعال شده اند در تهيه ي خاك مخصوص فضولات حيواني، جاذب گريس و روغن و نظاير آن كاربرد دارد. ايرانيان از قديم بنتونيت را با عناوين خاك رنگبر، گل سرشو، خاك شيره و رس صابوني مي شناختند و با بعضي خواص آن از جمله، شستشوي لباس و به عنوان ماده تميز کننده آشنا بودند. ابن سينا نیز از اين ماده معدني به عنوان ماده اي زود شكن یاد کرده كه در آب به خوبي حل مي شود. در گذشته در بعضي نقاط ايران از اين ماده، استفاده خوراكي مي كردند كه اين امر هنوز هم در بعضي از روستاها به صورت خيلي نادر مرسوم است . از ديدگاه پزشكي اين افراد به جهت كمبود كلسيم عادت به گل خواري دارند. در فرهنگ غرب آن را به نام هاي رس صابوني و تيلوريت و بالاخره بنتونيت مي شناسند.
تعریف بنتونیت: بنتونیت ماده ای است معدنی از دسته رس ها یا شبه رس ها و از کانی های متورم شونده تشکیل شده است، که عموما حاوی مونتموریلونیت و به مقدار کم بیدلیت هستند. به همین دلیل، منظور از بنتونیت، رسی است که 85-90 درصد کانی مونتموریلونیت داشته باشد (کریم پور، ١٣٧٨). نام مونتموریلونیت نیز از نام محلی در جنوب فرانسه به نام مونتموریلون گرفته شده که دارای منابع بسیار زیادی بنتونیت است (کریم پور، ١٣٧٨).
ساختمان بنتونیت: بنتونیت یک فیلوسیلیکات آلومینیوم دار با فرمول زیر می باشد : Na,Ca)0.33 (Al,Mg)2Si 4O10 (OH)2. nH2o) که اساسا از مونتموریلونیت یا کانی های گروه اسمکتیت تشکیل شده است. کانی های گروه اسمکتیت شامل سری های دی اکتاهدرال و تری اکتاهدرال است. کانی های سری دی اکتاهدرال عبارتند از : مونتموریلونیت، بیدلیت و نانترونیت. انواع تری اکتاهدرال شامل کانی های هکتوریت و ساپونیت است. از خواص مهم كاني هاي خانواده اسمكتيت ، جانشيني يوني، خاصيت شكل پذيري ، انبساط و انقباض يوني آن ها را مي توان نام برد. بر اثر هوازدگي در آب و هواي خشک اسمکتيت تشکيل مي شود. در محيط هاي رسوبي رودخانه اي و درياچه اي غالباً کائولينيت پايدار است ، در صورتي که در محيط هاي دريايي کائولينيت و اسمکتيت گاهي به ايليت تبديل مي شوند . اسمکتيت از ترياس تا عهد حاضر يافت مي شود و با افزايش عمق ابتدا به رس های بین لایه ای و سپس می تواند به ایلیت تبدیل شود. اسمکتیت ها یکی از انواع خاک های رسی١:٢ هستند که به طور گسترده ای برای اهداف جذبی استفاده شده اند. (منظور از خاک های رسی١:٢، یک لایه آلومینیوم و دو لایه سیلیس می باشد).
مشخصات شيميايي بنتونيت: بنتونيت در خانواده سيليکات هاي صفحه اي و گروه اسمكتيت بوده و از نظر ساختماني داراي ساختمان سه لايه اي هستند که يك لايه آلومينيوم هشت وجهي بين دو لايه سيليس چهار وجهي قرار مي گيرد. صفحات چهاروجهي از SiO4 تشکيل شده است و هر چهاروجهي آن توسط 3 اتم اکسيژن با چهار وجهي هاي مجاور خود پيوند مي يابد. بنتونيت حاوي هيدروکسيل )OH) اند که در مرکز حلقه شش تايي قرار مي گيرند .صفحات چهار وجهي توسط صفحات هشت وجهي به يکديگر متصل مي شوند . صفحات هشت وجهي از کاتيون هاي دو و سه ظرفيتي تشکيل شده اند . نحوه قرار گرفتن صفحات چهار وجهي و هشت وجهي به حالت T-O-T است . فاصله بنيادي در اين گروه 14 آنگستروم است ولي بعلت توانايي جذب مولكول هاي آب توسط اسمكتيت اين فاصله ميتواند از 6/9 تا 4/21 آنگستروم تغيير كند.
بنتونيت عمدتاً بر دو نوع است: بنتونيت هاي متورم Swelling bentoniteيا بنتونيت هاي سديم دار. بنتونيت هاي غيرمتورم Non-swelling bentoniteيا بنتونيت هاي کلسيم دار. خواص كانيهاي خانواده اسمكتيت به ترکيب شيميايي و ساختمان آنها بستگي دارد . در كاني بنتونيت سديم دار ميزان جذب يوني ، شكل پذيري ، انبساط و انقباض از نوع کلسيم دار آن بيشتر است . ابعاد شبکه بنتونيت سديم و کلسيم دار از 6/9 آنگستروم در حالت معمولي به 20 آنگستروم در صورتي که رطوبت محيط صد درصد باشد ، افزايش خواهد يافت. بنتونيت هاي متورم يا بنتونيت هاي سديم دار مي توانند چندين برابر حجم معمولي خود آب جذب کند و منبسط شود ، به طوري که حالت ژله اي ، پلاستيکي و چسبندگي به خود بگيرد . اين نوع بنتونيت معمولاً در سيالات حفاري و دوغاب ( گل آب ) ديواره ها استفاده مي شود
انواع بنتونيت ها از ديدگاه صنعتي: بنتونيت هاي سديم دار بنتونيت هاي جانشيني توسط سديم بنتونيت هاي کلسيم دار بنتونيت هاي ارگانوفيل بنتونيت هاي فعال شده توسط اسيد
بنتونيت يك ماده معدني طبيعي ازخانواده آلومينوسيليكا تها مي باشد كه كاني غالب آن درنوع مرغوب بنتونيت ، مونت موريلونيت مي باشد. خصوصيات ذكر شده درمورد بنتونيت بستگي به درصد مونت موريلونيت آن دارد. بنتونيت سديم داراي اندازه ذرات بسيار ريز ( كمتراز 02/0 ميكرون ) وسطح تماس بسيار بالا (800 مترمربع به گرم ) بوده وقابليت جذب آب تا حداقل 5 برابر وزن اوليه خود وافزايش حجم تا 13 برابر حجم خشك خود را دارد . هم چنين اين ماده وقتي به 6 برابر حجم اوليه خود مي رسد بصورت لزج وغليظ درآمده ونه تنها شكل خود را نگه مي دارد بلكه درصورت تماس با هر سطحي به آن مي چسبد ودرنتيجه مي تواند هم مشكل تراكم خاك وهم چسبندگي واتصال لازم را حل كند . با توجه به خواص فوق وموارد ذيل وهم چنين قيمت مناسب آن درمقايسه با مخلوط ذغال ونمك وهم چنين مشكلات ناشي از استفاده از ذغال ونمك ، بنتونيت اكتيو به عنوان يك الكتروليت مناسب معرفي مي گردد.
مزاياي استفاده از بنتونيت اكتيو نسبت به ذغال ونمك : 1) به دليل خاصيت خورندگي بسيار بالاي نمك ، پس از مدت كوتاهي الكترودها واتصالات مربوطه به طور كامل از بين رفته وبايستي با صرف هزينه هاي اضافي،اقدام به تعويض الكترودها نمود درصورتي كه بنتونيت باعث حفاظت ازصفحه مسي مي گردد. 2) براثر بارندگي هاي ساليانه ، پس ازمدتي نمك شسته شده وبه لايه هاي زيرين زمين منتقل مي شود ومقاومت زمين مجدداً افزايش مي يابد . ضمناً تأثير نامناسبي برسفره هاي آب زيرزميني نيز دارد. 3) بنتونيت فاقد مواد شيميايي خطرناك بوده وبا محيط زيست كاملاً سازگارمي باشد . 4) به دليل خاصيت جذب آب بالاي بنتونيت ، تا مدت طولاني رطوبت را درخود نگه مي دارد وبه اين دليل براي زمين هاي خشك وكويري بسيار مناسب است . 5) استفاده از بنتونيت از نظر اقتصادي بسيار مقرون به صرفه است زيرا علاوه بر قيمت پايين تر وكيفيت مناسب تر نسبت به ذغال ونمك ، دراين طرح حجم وعمق شبكه ارت كاهش مي يابد . 6) بالا بودن خاصيت تبادل يوني بنتونيت .
) بنتونيت قابليت استفاده درانواع روش هاي اجرايي سيستم زمين را داراست .7 8) استفاده از بنتونيت درزمين هاي سنگي وسنگ لاخي توصيه جدي مي شود. 9) بالا بودن طول عمر مفيد ميله ارت وصفحه به علت ممانعت از اكسيد شدن وپديده خوردگي . 10) حمل ونقل آسانتر وتميزتر نسبت به ذغال ونمك
ماركونيت چيست؟وچه كاربردي در سيستم ارت دارد؟ پاسخ: ماركونيت ذاتا" يك بتن رسانا است كه در آن از تركيبات كربن دار جايگزين تركيبات طبيعي در مخلوط بتن شده است.ماركونيت بعضي از خصوصيات بنتونيت را داراست.مثلا" با فلزات معيني موجب خوردگي كمي مي شود ومقاومت مخصوص پائيني دارد.اين ماده كربن دار به شكل بلوري بوده وتوسط موادي حاوي مقدار كمي سولفور وكلريد پوشانده شده است.در مدتي كه ماركونيت به شكل ژله اي است كمي باعث خوردگي فلزات آهن ومس مي شود ولي هنگامي كه بتن سفت مي شود نه تنها خوردگي متوقف مي شود بلكه به عنوان يك لايه محافظ از الكترود زمين در مقابل مواد شيميايي ديگر محافظت مي كند.زماني كه ماركونيت با بتن مخلوط مي شود مقاومت مخصوص آن به كمتر از ۰.۱ اهم بر متر مي رسد. عمر اين ماده بيش از ۲۰ سال است.
هادی ارت هادی مسی رشته ای لخت
تسمه مسی از تسمه های مسی علاوه بر استفاده در سیستمهای ارتینگ، در سیستم های حفاظت در برابر صاعقه نیز استفاده میشود. تسمه ها بر اساس استاندارد BS 1432 C101/ 103 تولید میشوند.
نوار مسی تخت قلع اندود برای جلوگیری از اکسیداسیون تسمه های مسی در شرایطی که محیط برای آن مستعد است، بایستی از تسمه های مسی قلع اندود استفاده گردد.