1 / 18

جائیکه خدا می خواهد باشم

جائیکه خدا می خواهد باشم. داستان مردی را که هرگز نمی شناختم شنیدم٬ که حتماً خدا می خواست که این داستان را بشنوم. او رئیس امنیت شرکتی بود که باقیمانده اعضای خود را از حمله به برجهای دوقلو دعوت کرده بود تا فضای اداره خود را با آنها قسمت کنند.

kitty
Download Presentation

جائیکه خدا می خواهد باشم

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. جائیکه خدا می خواهد باشم

  2. داستان مردی را که هرگز نمی شناختم شنیدم٬ که حتماً خدا می خواست که این داستان را بشنوم.

  3. او رئیس امنیت شرکتی بود که باقیمانده اعضای خود را از حمله به برجهای دوقلو دعوت کرده بود تا فضای اداره خود را با آنها قسمت کنند.

  4. با صدایی پراز وحشت داستان اینکه چرا این افراد جان سالم بدر بردند و همکارانشان کشته شدند را تعریف کرد.

  5. تمام داستانها تنها چیزهای کوچکی بودند.

  6. شاید شما میدانید که مدیر آن شرکت بخاطر اینکه پسرش مهدکودکش شروع شده بود٬ آنروز دیر به سرکار می آید.

  7. شخص دیگری بخاطر اینکه آنروز نوبتش بود که کیک به سرکار بیاورد٬ زنده مانده بود.

  8. اما برای من جالبتر فردی بود که آنروز صبح یک جفت کفش قرمز نو می پوشد.او مسافت زیادی را تا محل کار طی می کند٬ ولی درست قبل از رسیدن به محل کارپاهایش تاول میزند. جلوی یک داروخانه می ایستد تا چسب زخم بخرد و بخاطر همین زنده می ماند.

  9. بنابران حالا وقتی در ترافیک گیرکردم٬ به آسانسور نمیرسم٬ برمیگردم تا تلفن را جواب بدم و...همه این چیزهای کوچک که مرا ناراحت میکنند...با خودم فکر می کنم که اینجا دقیقاً همانجائیست که خدا میخواهد من در آن لحظه باشم.امیدوارمکه خدا با همین چیزهای کوچک به برکت دادن شما ادامه دهد.

  10. یک صدای آرام درونی

  11. تا حالا شده که نشسته باشید که ناگهان احساس کنید که باید کاری برای کسی که به او اهمیت میدهید٬ بکنید... ...آن خداست که از طریق روح القدس با شما حرف میزند.

  12. آیا تا حالا شده که یکدفعه در مورد شخصی که مدت طولانی است که ندیدید فکر کنید و سپس میدانید که او را بزودی خواهید دید و یا از او تلفن یا نامه ای دریافت خواهید کرد... آن خداست...چیز تصادفی نیست.

  13. آیا شده که یک چیز عالی بدون آنکه آنرا خواسته باشید دریافت کرده باشید...مثل پولی ازطریق پست٬ قرضی که صاف شده٬ کوپن خرید رایگان کالا ازجائیکه می خواستید چیزی از آنجا برای خود بخرید اما بضاعت مالی آنرا نداشته اید... آن خداست...او خواست دل شما را میداند.

  14. آیا در موقعیتی بودید که نمی دانستید چکار کنید که وضعیت را بهتر کنید٬ اما حالا که به عقب نگاه میکنید... آن خداست...که شما را از میان تمامی رنجها عبور داده تا روز روشن او را ببینید.

  15. آیا فکر میکنید که این پیغام تصادفی بدستتان رسیده؟ من به شما فکر میکردم! لطفاً این مطلب را به دیگری بدهید تا قدرت خدا٬ نصیب دیگران نیز بشود... ما در تمامی امور باید همه سپاس و برکت را به او دهیم و با برکت چندین برابر ادامه دهیم.

  16. این پیغام از طرف یک دوست صمیمی به من رسید٬ لطفاً آنرا به تمامی دوستان خوب خود بفرستید. بگذاریداین پیغام تا ابدیت ادامه یابد.این خداست که...!!

  17. لبخند بزنید... این یکی از بهترین تبلیغها برای خداست... مردم را از چیزی که نصیبتان شده متحیر کنید...

More Related