شرکت ها و جهان مسطح

1. شرکت ها و جهان مسطح سازمان ها چگونه با آن کنار می آیند؟ استاد راهنما جناب آقای دکتر با زایی سید طه سید صدر مجید ذکاوت

2. The World Is Flat Thomas L.Friedman

3. فهرست مطالب مندرج در کتاب • جهان چگونه مسطح شد؟ • زمانی که خواب بودم • ده نیرویی که جهان را مسطح ساختند • همگرایی سه گانه • سوانگریی بزرگ • آمریکا و جهان مسطح • امریکا و نجات آزاد • دست نایافتنی ها • کار دست • بحران خاموش • این یک آزمایش نیست • کشورهای در حال توسعه و جهان مسطح • باکره گردالوب • شرکتها و جهان مسطح • شرکتها چگونه با آن کنار می آیند • ژئوپلتیک و جهان مسطح • جهان نامسطح • جهانی شدن محلی • نظریه دل برای پیش گیری از درگیری • برآیند: پندارورزی • 11/9 در برابر 9/11

8. همگرایی سه گانه

9. ورود بازیگران جدید

10. اقدام سایت ویکی لیکس در مسطح شدن زمین

11. نظم را در آشفتگی بجویید، و همسازی را در ناهمخوانی بیابید، فرصت در دل سختی ها پنهان است. آلبرت اینشتاین

12. آنها »تنها در چند سال گذشته ...« توانسته اند کارهایی انجام دهند که قبلا حتی تصور آن امکان نداشت، یا ناگزیر به انجام کارهایی شده اند که ضرورت آن هرگز به فکرشان نیز نرسیده بود.

13. قاعده شماره 1: وقتی جهان مسطح می شود – و شما احساس مسطح شدن می کنید – با یک بیل شروع به کاویدن درون خود کنید. بر ساخت دیوار اصرار نداشته باشید.

14. قبلا در کوران رقابت از باخت به یک شرکت دیگر آزرده بودیم. اما اکنون شرایطی پیش آمده که به فرد دیگری می بازیم!

15. چرا؟ دنیا مسطح شد و همه فراگردهای آنالوگ به دیجیتال، مجازی، موبایل و شخصی مبدل شد.

16. اکنون آنچه ما می فروشیم بینش راهبردی، غریزه خلاق و شم هنری است. ما فروشنده راه حلهای الهام بخش و خلاق و نیز شخصیت شده ایم. قابلیت بنیادی و نگاه ما اکنون بر چیزهایی دوخته شده که قابل دیجیتال شدن نباشد. یقین دارم مشتریان امروز ما و مشتریان آینده ما، تنها به این دلیل به سراغ ما می آیند و با ما خواهند ماند ... به این ترتیب بیشتر به استخدام فکر و خلاقیت پرداختیم و بخش عمده ای از فناوری را بیرون سپاری کردیم.

17. در ایام قدیم بسیاری از شرکتها پشت فناوری پنهان می شدند. شما می توانستید خیلی خوب باشید، اما چون دغدغه رقابت با جهان را نداشتید مجبور نبودید بهترین باشید. هیچگاه مشاهده فراسوی افق ممکن نبود. اما تنها ظرف چند سال ما از مرحله رقابت با شرکتهای آن سوی خیابان به مرحله رقابت با شرکتهای آن سوی جهان رسیده ایم! هرکس می تواند هر آنچه را دیگری انجام می دهد، ببیند. همه ابزار واحدی دارند و در نتیجه همه ناچارند بهترین و خلاقترین باشند.

18. قاعده شماره 2: کوچکترها چون بزرگترها عمل می کنند... آموختن بزرگ عمل کردن راهی برای شکوفایی شرکتهای کوچک در جهان مسطح است و کلید کوچک بودن، و در عین حال بزرگ عمل کردن، از همه ابزارهای همکاری برای حرکت پیشتر، سریعتر، گسترده تر و عمیقتر است.

19. آرامکس نحوه استفاده از سیستم خود را به بسیاری از کارکنان سایر شرکای ائتلاف، با بهره گیری از مجاری آنلاین – صدا روی اینترنت، گفت و شنود آنلاین و سایر ابزارهای مجازی آموزشی موجود در شبکه داخلی (Intranet) آرامکس – آموزش داد که حاصل آن کاهش فراوان هزینه آموزش بود. • آرامکس از فناوری پیشرفته استفاده می کند، اما از این نیز ابایی ندارد گه برای عبور از راه بندان های نظامی و تحویل بسته ها به ساحل غربی، در مواردی که مناقشات اسرائیلی – فلسطینی موجب مسدود شدن جاده ها می شود، از الاغ نیز استفاده کند.

20. به طور خلاصه، فادی غندور از برخی انواع جدید همکاری – زنجیره ای سازی عرضه، بیرون سپاری، درون سپاری و مکملهای نیروزا – بهره جسته تا شرکت کوچک خود را با درآمد دویست میلیون دلار در سال بزرگ کند. وی می گوید: »من در سطح محلی بزرگ و در سطح جهانی کوچک بودم – اما توانستم این واقعیت را وارونه سازم.«

21. شعب شرکت آرامکس درشهرهای ایران : تهران ، اهواز ، رشت ، اصفهان ، شیراز ، کرمان ، قم ، مشهد ، آبادان ، خرمشهر ، ساری ، بوشهربندر عباس ، یزد ، عسلویه ، کرمانشاه ، ارومیه ، تبریز

22. قاعده شماره 3: و بزرگها چون کوچکها عمل می کنند ... و یک راه برای اینکه شرکتهای بزرگ رسم شکوفایی در جهان را یاد بگیرند این است که بیاموزند چگونه باید واقعا کوچک عمل کنند تا در مقابل، مشتریان بتوانند واقعا بزرگ عمل کنند.

23. زیرکترین شرکتهای بزرگ آشکارا دریافته اند که همگرایی سه گانه امکان همکاری با مشتریانشان را با شیوه ای کاملا جدید برایشان فراهم ساخته تا بتوانند واقعا چون کوچکها عمل کنند. مفهوم اینکه بزرگها چون کوچکها عمل کنند این نیست که تک تک مصرف کنندگان را هدف بگیرند و به آنها به صورت فردی خدمت رسانی کنند. این کار غیر ممکن و پر هزینه است. آنان این کار را تا حد ممکن با تبدیل خدمات خود به یک بوفه سلف سرویس انجام می دهند. این شرکتها شرایطی ایجاد می کنند که تک تک مشتریان بتوانند به شیوه ای که خود می پسندند، در زمان خودشان و مطابق زائقه خودشان، به خودشان خدمت کنند. آنان در واقع مشتریان خود را به کارکنان خود مبدل میکنند و تازه آنها را وادار می دارند تا به خاطر حظی که می برند به شرکت پول بدهند.

24. شرکتهایی که حواسشان جمع بود شاهد تولد یک مصرف کننده »خود - سامان«(Self-Directed)بودند. اینترنت و سایر ابزارهای جهان مسطح، این امکان را برای مصرف کننده فراهم ساخته بود تا قیمت، تجربه و خدمت مورد نظر خود را دقیقا مطابق میل و پسند خود جستجو کند. • شرکتهای بزرگی که بتوانند فناوری و فراگردهای تجاری خود را با این مصرفق کننده خود – سامان سازگار سازند، خواهند توانست : • از یک سو امکان عملکرد خیلی بزرگ مشتریانشان را فراهم کنند و سوی دیگر خود خیلی کوچک عمل کنند. • در مصرف کنندگان این احساس را بوجود آورند که محصولات یا خدمات با نیاز و میل آنان سازگار شده است. • در حالی که به واقع تنها کار شرکت طراحی یک بوفه سلف سرویس دیجیتال برای پذیرایی خودشان از خودشان بوده است!

25. مشتریان خود – سامان علاقه مند هستند که همه امور مالی آنها تنها در یک مرحله انجام شود. وقتی وارد سایت ما می شوند همه چیز را یکپارچه و سرهم و به نحوی بتوانند که خود آنرا کنترل کنند، می خواهند.

26. شرکتهای رایانه ای چگونه از موسیقی برای فروش بیشتر محصولات خود بهره میگیرند ؟ سازندگان موسیقی در دنیای مسطح چگونه عمل مینمایند ؟

27. قاعده شماره 4: بهترین شرکتها آنها هستند که بهتر از بقیه همکاری می کنند. در جهان مسطح، تجارت بیش از پیش از راه همکاری در درون شرکتها و مابین شرکتها انجام می شود و دلیل آن نیز بسیار ساده است: لایه بعدی ارزش آفرینی – در فناوری، بازاریابی، زیست پزشکی یا تولید – آن چنان پیچیده خواهد بود که یک شرکت یا بخشی از یک شرکت به تنهایی قادر به پیشبرد آن نخواهد بود.

28. کارکنان اپل (APPLE) مدام از همکاری عمیق یا گرده افشانی ضربدری (Cross-polination) یا مهندسی همگام (Concurrent Engineering) حرف می زنند و مفهوم آن این است که تولیدات بصورت منظم و مستقل از تیمی به تیم دیگر منتقل نمی شود. مراحل تولید نه منفصل و متوالی، بلکه همزمان و ارگانیک است. فرآیند تولید به صورت موازی، در همه بخشها،(طراحی، سخت افزار، نرم افزار) همگام و همزمان و در جلسات بی شمار طراحی و نقد میان رشته ای صورت می گیرد.

29. امروز رولز رویس(Rolls_Royce)نیروهایی از پنجاه ملیت گوناگون در پنجاه کشور در خدمت دارد که حدود پنجاه زبان سخن می گویند و در حدود هفتاد و پنج درصد قطعات خود را به زنجیره عرضه جهانی خود بیرون سپاری و برون کرانه بری می کند.

30. در ایام قدیم، وقتی کسی قصد راه اندازی شرکتی را داشت امیدوار بود که ظرف بیست سال به یک شرکت چند ملیتی مبدل شود. اما امروز از همان روز دوم خیال چند ملیتی شدن در سر دارد. اگر شرکتی چند محصوله باشد احتمالا بخشی از تولید آن در مالزی و چین، بخشی از طراحی در تایوان، بخشی از عملیات پشتیبانی در هندو فیلیپین، و نیز بخشی از امور مهندسی آن در روسیه و آمریکا انجام خواهد شد. این شرکتها ریزچند ملیتی ها(Micromultinationals)خوانده می شوند و آینده متعلق به آنهاست.

31. قاعده شماره 5: در یک جهان مسطح، بهترین شرکتها با تهیه عکس رادیولوژی از قفسه سینه خود، به طور منظم، سلامتی خود را حفظ می کنند و در عین حال نتیجه تصویربرداری را به مشتریان می فروشند.

32. از آنجا که در یک جهان مسطح بنگاهها خیلی سریعتر از گذشته به بنگاههایی ساده و معمولی مبدل می شوند، بهترین شرکتها امروزه، برای اینکه بتوانند جایگاه حقیقی خود را بشناسند، نقاط قوت خود را تقویت کنند و چیزی که آنها را در حد معمولی نگه می دارد بیرون سپاری نمایند، منظما از قفسه سینه خود تصویررادیولوژی تهیه میکنند.

33. معاون امور خدمات مشاوره تجاری IBM که در واقع یک رادیولوژیست شرکتی می باشد می گوید: • یک شرکت نمونه چهل یا پنجاه عضو دارد. کار ما این است که این اغضاء را شناسایی و با تامل در آن از شرکت سوال کنیم: • برای هر عضو چقدر هزینه صرف می کنید؟ • در چه زمینه ای بهترین هستید؟ • وجه تمایزتان در کجاست؟ • اعضایی که در شرکت شما کاملا عادی و غیر متمایز به حساب می آیند کدام اند؟ • از شکوفا شدن قابلیت هایتان در چه زمینه هایی مطمئن نیستید؟ و باید پولی فراتر از انتظار به پای آن بریزید؟

34. وی ادامه می دهد: با این کار از حوزه فعالیت خود تصویری خواهید داشت که چهار یا پنج عضو آن را بعنوان »کانون بحران« که ممکن است تنها یک یا دو عضو آن در زمره قابلیتهای محوری باشند، شناسایی می کنید. بقیه احنمالا مهارتهایی هستند که شرکت حتی از داشتن آنها یا لزوم تقویت آنها به طور کامل آگاه نبوده است. بنابراین شما با دقت کردن در تصویر، نقاط بحرانی و محوری را شناسایی و اقداماتی را که قابل بیرون سپاری است مشخص می کنید و با آزاد کردن سرمایه صرف شده به پروژه هایی می پردازید که قابلیت محوری شما به حساب آیند. عملکرد یک شرکت میانه را با احتساب اینکه بیست و پنج درصد از قابلیتهای آن محوری، راهبردی و واقعا متمایز باشد، می توان خوب قلمداد کرد، و بقیه را می توان ادامه داد، اصلاح کرد و یا برون سپاری کرد.

35. HP» یک قرارداد صد و پنجاه میلیون دلار با یک بانک هندی امضا می کند.« • Computerworld.com • 25 فوریه 2004 • این قرارداد ناظر بر مدیریت یک سیستم متمرکز بانکداری در 750 شعبه بانک هندوستان بود. • این اولین باری بود که HP دست اندر کار بیرون سپاری عملیات متمرکز بانکی در حوزه آسیا – اقیانوس کبیر می گشت. • بانک هندی با تهیه عکس رادیولوژی از قفسه سینه خود تصمیم گرفت همه فعالیت هایی را که جزو قابلیتهای محوری آن نبوده است و یا از مهارت داخلی برای انجام بهینه آن برخوردار نیست، بیرون سپاری کند.

36. HPتوانسته هشتاد و هفت زنجیره عرضه مختلف خود را هر کدام با ساماندهی عمومی، مجزا و با سلسله مراتب مدیریتی و عملیات پشتیبانی مستقل، تنها در پنج زنجیره عرضه، با توان اداره یک بنگاه پنجاه میلیاردی که در آن عملیاتی چون حسابداری و منابع انسانی از طریق یک سیستم فراگیر سازمانی انجام می شود، خلاصه کند.

37. HPبا خود گفت: چرا این عملیات را تجارتی نکنیم؟ آنها با تهیه عکس رادیولوژی از قفسه سینه خود دریافتند که دارایی هایشان مطلوب دیگران است و خود می تواند یک فعالیت تجاری جدید برایشان باشد.

38. بانک هندی قادر به همگامی با رقبا نبود، اما با تهیه عکس رادیولوژی از سینه خود توانست عملیاتی را که دیگر دلیلی برای ادامه آن نداشت بیرون سپاری کند. HP نیز که عکس اشعه ایکس خود را تهیه کرده بود، به وجود یک تجارت مشاوره ای کاملا جدید در سینه خود پی برد. معاون HP در امور بازاریابی جدید می گوید: »قدرت اندیشه و هسته خلاقیت امروز بیش از سایر نقاط جهان، در اینجاست (هندوستان). نه به دلیل زیرکی بیشتر مردم آن، بلکه به سبب وجود آزادی اندیشه و خلاقیت در آن!«

39. قاعده شماره 6: بهترین شرکتها، شرکتهایی هستند که برای برنده شدن بیرون سپاری می کنند، نه کوچکتر شدن. بیرون سپاری می کنند تا بتوانند سریعتر و ارزانتر نوآوری کنند، بیشتر رشد کنند، سهم بیشتری از بازار به چنگ آورند؛ و متخصصان بیشتر و متنوع تری را به خدمت بگیرند – نه اینکه با اخراج کارکنان خود تنها بیشتر صرفه جویی کنند.

40. شرکتها نه فقط برای کاستن از هزینه ها بلکه جذب استعدادهای علمی با نیت شتاب دادن به رشد فعالیتها، بیرون سپاری می کنند. شرکت سایدمن (LRN) یکی از پیشتازان صنایع کاملا جدیدی است که اخیرا در جهان مسطح سربرآورده اند . کمک به چند ملیتی ها در ترویج یک فرهنگ اخلاقی مشارکتی حول پایگاهی از کارکنان پراکنده در سر تا سر جهان.

41. موضوع فعالیت LRN: تهیه برنامه های آموزشی آنلاین برای شرکتها به منظور ایجاد دیدگاهها و درک مشترکی از مسئولیتهای حقوقی و اخلاقی آنها، از اتاق هیئت مدیره تا سطح کارخانه می باشد. تقاضا برای خدمات آن در دوران بعد از انرون (Enron) به طور ناگهانی افزایش یافت.

42. با پیوستن شرکتها به LRN کارکنان آنها یک برنامه آموزشی آنلاین دریافت می کنند که • ضوابط رفتاری شرکت • موارد مجاز دریاف هدیه • مواردی که باید قبل از فشردن کلید »ارسال« در یک پست الکترونیک مرور شود • تمام چیزهایی که در مناسبات با یک مقام خارجی رشوه تلقی می شود • را در بر می گیرد.

44. LRN با چالشی مضاعف رودررو بود. او باید دوکار همزمان انجام می داد: • تداوم رشد سهم خود از بازار صنعت آموزش قانون مداری • طراحی یک سکوی کاملا جدید و یکپارچه برای شرکتهایی که با آنها ارتباط داشت. • لازمه این اقدام یک جهش واقعی در فناوری بود.

45. LRN با مایندتری، شرکت مشاوره هندی، در یک چهارچوب بیرون سپاری که امکان بهره گیری از پنج مهندس نرم افزار واجد شرایط را به قیمت یک مهندس با قابلیتهای مشابه در آمریکا برایش فراهم می ساخت، وارد همکاری شد.

46. شرکتهایی هستند که مشاغل خوب را برای صرفه جویی مالی و توزیع سود حاصل بین سهامداران و مدیریت بیرون سپاری می کنند. • قصد بهره گیری از بیرون سپاری، تصمیمی برای یک بازی تهاجمی است نه تدافعی • شرکتهایی موفق می شوند که از بیرون سپاری به عنوان ابزاری برای پیشبرد نوآوری و شتاب دادن به رشد بهره می گیرند و نه صرفا جهت کاستن هزینه ها

47. بهترین شرکتها در پی جستجوی راههایی هستند تا از اهرم بهترینهای هند، بهترینهای داکوتای شمالی و بهترین های لس آنجلس استفاده کنند. در این معنا و مفهوم می توان واژه »بیرون سپاری« را به واقع کنار گذاشت. واژه ای که با این مفهوم انطباق دارد، »بهینه سپاری« است. این همان مفهومی است که جهان مسطح قابلیت آن را خلق کرده است. شرکتهایی که درست بهینه سپاری کنند با وجود کارکنان بیشتر سهمی بزرگتر خواهند داشت.

48. قاعده شماره 7: بیرون سپاری تنها خاص بندیکت آرنولدزها نیست. برای ایده آلیست ها نیز هست.

49. کارآفرین اجتماعی: کارآفرین اجتماعی، انسانی است که همواره در آرزوی اثرگذاری مثبت اجتماعی بر جهان است. اما در عین حال بهترین راه تحقق آن را نه دادن یک ماهی به نیازمندان و نه سیر کردن شکم آنها در تنها یک روز، بلکه یاد دادن ماهیگیری به آنها با امید سیر کردن آنها در طول عمرشان می داند.

50. هانکنشتاین و همکارانش در پنوم پن (کامبوج) موسسه ای به نام دیجیتال دیواید دیتا (Digital Divide Data) تاسیس کردند • هانکنشتاین اظهار می دارد: • »ما تصمیم گرفتیم برای پر کردن شکاف و ایجاد فرصتهای کسب درآمد برای مردم آنجا از اهرم ارتباطات خود در آمریکای شمالی استفاده کنیم.« • کار این موسسه استفاده از کارکنان محلی برای تایپ رایانه ای مطالبی بود که شرکتهای آمریکایی، به منظور ذخیره سازی داده ها در پایگاههای داده خود با هدف ایجاد امکان بازیابی و جستجوی رایانه ای آن، خواهان دیجیتال شدن آن بودند. این اطلاعات در آمریکا اسکن و فایلهای مربوطه به اینترنت منتقل می شد.