دانشگاه جامع علمي و كاربردي

1. دانشگاه جامع علمي و كاربردي كارآفريني Entrepreneurship دکتر محمد رضا زيبايي Zibaee,1392

2. Zibaee,1392

3. العامل علي غير بصيره كالسائر علي غير طريق فلا تزيده سرعه السير الا بعداً ( امام صادق ( ع ) )كسي كه بدون بينش و بصيرت عمل مي كند ، چون رهروي است كه در بيراهه حركت مي كند ، سرعت رفتنش جز دورتر افتادن از مقصد حاصلي برايش ندارد . Zibaee,1392

4. مراحل تکامل بشر زياد Knowledge is power عصر اطلاعات منبع قدرت: دانايي و دانش عصر صنعتي منبع قدرت: قدرت يدي و فکري تکامل بشر عصر سنتييا کشاورزي منبع قدرت: قدرت يدي کم حال گذشته دوره زماني Zibaee,1392

5. رفتار های ارتباطی مدیران در اعصار مختلف عصر شکار (مدیریت چماقی) عصر کشاورزی (مدیریت شلاقی) عصر صنعتی (مدیریت حماری) عصر اطلاعات (مدیریت كارآفرينانه) Zibaee,1392

6. ماهيت تحول: اينهمه هياهو به واسطه چيست • شوك آينده و روندهاي مرتبط با آن: (1)ناپايداري:گسترش یافتن مقیاس و دامنه تغییرو سرعت یافتن روند آن. سرعت یافتن آهنگ تغییر نوع روابط افراد با اشیا،مکانها،باورها،سازمانها،و افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. (2)تازگي:موقعیتهای پیش بینی نشده،نا آشنا،و منحصر به فرد (3)تنوع:انبوهی از مسائل و بحث تصمیم گیری Zibaee,1392

7. “If you're not riding the wave of change...you'll find yourself beneath it." Zibaee,1392

8. روند تغييرات کلان گذر از جامعه صنعتي به جامعه اطلاعات گذر از تکنولوژي سخت و اجباري به تکنولوژي سطج بالا گذر از دمکراسي نمايندگي به دمکراسي مشارکتي Zibaee,1392

9. روند تغييرات کلان گذر از ساختار هاي سلسله مراتبي به ساختارهاي شبکه اي گذر از اقتصاد ملي به اقتصاد جهاني گذر از بلوک بندي شرق و غرب به بلوک بندي شمالي- جنوبي Zibaee,1392

10. روند تغييرات کلان گذر از کوتاه مدت نگري به بلند مدت نگري گذر تمرکز گرايي به تمرکز زدايي به خود اتکايي گذر از حمايت هاي نهادي به انتخاب هاي چندگانه گذر از انتخاب اين و آن Zibaee,1392

11. ضرورت تغيير تغيير کليه جنبه هاي زندگي فردي و سازماني را تحت تاثير قرار مي دهد. اتخاذ يک رويکرد آينده نگر تنها راهي است که به کمک آن ميتوانيد آينده را، چه به عنوان يک فرد و چه به عنوان يک سازمان، در دست بگيريد.. بنابراين، پذيراي تغيير باشيد و ياد بگيريد که عناصر مثبت آن را توسعه دهيد Zibaee,1392

12. انواع تغييرات استراتژيک • تغيير تدريجي • تغيير تحول آفرين)ناپیوسته( Zibaee,1392

13. تفاوتهاي موجود ميان تغيير تدريجي و تغيير تحول آفرين Zibaee,1392

14. واژةEntrepreneurshipدر فارسي به كارآفريني ترجمه شده است و اولين بار توسط اقتصاددانان بعنوان موتور محرك توسعه اقتصادي مورد استفاده قرار گرفت و سپس روانشناسان(ويژگي‌هاي شخصيتي كارآفرينان)، دانشمندان مديريت (ادارة مربوط به كسب و كارهاي كارآفرينانه) و جامعه‌شناسان(كارآفريني بعنوان پديده اجتماعي) به تبيين و بسط تئوريك آن پرداختند. Zibaee,1392

15. تعریف کارآفرینیEntrepreneurship روند شکل گیری تفکرات تولید ارزش افزوده از طریق تولید، خدمات و یا هرگونه خروجی اقتصادی که به همراه خود ایده سازی و خلاقیت های ذهنی ، فرصت شناسی (فرصت طلبی) ، ابتکار عمل ، پشتکار و سخت کوشی را کارآفرینی می گویند. Zibaee,1392

16. تعریف کارآفرینی(2)Entrepreneurship کارآفرینی : فرآیندی که بتواند با استفاده از خلاقیت ، چیز نوئی را همراه با ارزش جدید با استفاده از شناخت زمان ، منابع و بکارگیری ریسک و همراه کردن ً همراهان ً بوجود آورد ، کارآفرینی نامیده می شود. Zibaee,1392

17. توسعه نظریه / تئوری کارآفرینی • قرن هجدهم : ریچارد کانتیلون ( Richard Cantillon ) در دهه های اول 1700 میلادی کارآفرین را به معنای متعهد شدن بکار برد. دهه های آخر 1700 میلادی : کارآفرین ریسک را تحمل می کند، برنامه ریزی می کند، سازماندهی می کند،نظارت می کند و صاحب عوامل تولید است. Zibaee,1392

18. توسعه نظریه / تئوری کارآفرینی • قرن نوزدهم : ژان باتیست سی ( Jean Babtiste Say ) در دهه های اول 1800 میلادی بیان کرد که سود کارآفرینی جدای از سود صاحبان سهام است . کارآفرینی مختص قردی است که منا بع اقتصادی را از یک حوزه دارای بهره وری و سود پایین به یک حوزه دارای بهره وری و سود بالاتر منتقل می کند. دهه های آخر 1800 میلادی تمایزی بین آن افرادی که وجوه مالی عرضه می کنند و سود کسب می کنند و آن افرادی که سود را از طریق توانایی های مدیریتی کسب می کنند ایجاد شد. Zibaee,1392

19. توسعه نظریه / تئوری کارآفرینی • قرن بیستم : جوزف شومپیتر ( Schumpeter ) در سال 1934 کارآفرین را به عنوان کسی که نوآور است و کسی که تخریب خلاق را انجام می دهد،توضیح داد. پیتر دراکر (Peter Drucker ) : در سال1964 بیان کرد که کارآفرین کسی است که فرصتها را به حداکثر می رساند . . Zibaee,1392

20. Individual Entrepreneurship كارآفريني فردي) مستقل( انواع كارآفريني Intrapreneurship كارآفريني درون‌سازماني Entrepreneurial Organization سازمان كارآفرينانه Zibaee,1392

21. تعریف کارآفرین(1)Entrepreneur کار آفرین کسی است که با شناخت فرصتهای محیطی و با بهره گیری مناسب از منابع بتواند در شرایط پر ابهام و ریسک آمیز به ابتکارات و نوآوریها و ایجاد کسب و کارهای جدید دست بزند. Zibaee,1392

22. خلاقیت و ایده سازی چهار فاکتور ثروتمند شدن : الف: متولد در یک خانواده ثروتمند ب : ازدواج با یک فرد ثروتمند ج : برنده شدن در یک قرعه کشی د : شروع یک کسب و کار شخصی در آمریکا دو میلیون نفر از درآمد ماهیانه 1 میلیون دلاری برخوردار هستند که 90% از آنها دارای شرکتهای تولیدی، خدماتی که با شروع فعالیتهای کارآفرینی همراه بود ، می باشند. Zibaee,1392

23. تعریف کارآفرین(2)Entrepreneur هرانسانی که در زندگی اقتصادی خود بتواند مسئولیت اجرای یک پروژه اقتصادی (طرح درآمدزا) را ضمن ساماندهی مجموعه خلاقیتها و فرصتها را همراه با سازماندهی منابع ضمن تقبل ریسک و شکست را بعهده بگیرد کارآفرین خطاب می شود. Zibaee,1392

24. تعریف کارآفرین(3)Entrepreneur کار آفرین شخصی است که همیشه به منظور ایجاد محصول یا ارائه خدمات نوین و ارزشمند ناشی از درک و کشف فرصت ،دست به نو آوری می زند. (2004،e-Coach) Zibaee,1392

25. تعریف کارآفرین(4)Entrepreneur کارآفرين به فردي گفته مي شود که داراييک ايده يا فکر جديد است که از طريق ايجاد يک کسب و کار که توام با مخاطره و بسيج منابع است محصول و خدمت جديدي را به بازار ارائه مي دهد. يک ايده نو و تازه ايجاد يک کسب و کار توسط خودش ارائه خدمت و محصول به بازار Zibaee,1392

26. Entrepreneurship Who Are Entrepreneurs? is the process of creating something new with value through running a business by devoting the necessary time and effort, assuming the financial, psychic, and social risks, and receiving rewards of monetary and personal satisfaction and independence. • An entrepreneur runs a small business Simple Definition: Someone who perceives an opportunity and creates an organization to pursue it. Zibaee,1392

27. استعاره‌هاي كارآفرينان • كاتاليزور اجتماعي و اقتصادي (Catalyst) • ورزشكار المپيك (Olampic Athlets) • رهبر اركستر (Symphony Orchestra) • خلبان جنگي (Gun pilot) • غزال تيز پا (Gazelle) Zibaee,1392

28. انواع کارآفرینی (1) • جانجا ( Juneja)انواع مختلف کازآفزینی را به پنج نوع طبقه بندی کرده است : 1- اداری : توسعه تولیدات ،فرآیندها و شیوهای جدید 2- فرصت گرایانه: ارزیابی و گسترش نوآوری تکنولوژیکی داخلی و خارجی 3-اکتسابی: کسب توانایی های فنی دیگر شرکتها از طریق همکاری،مشاوره و یا قرارداد 4-پرورشگاهی : ایجاد واحدهای نیمه مستقل در شرکت های موجود برای اندیشیدن ،آغاز کردن و تقویت شرکت های جدید 5-تقلیدی:نوآوری محدود به تقلید یا ایجاد تغییر ساده در بسته بندی و طراحی Zibaee,1392

29. انواع کارآفرینی (2) • کورنوال و پرلمن ( Cronwall & Perlman)انواع مختلف کازآفزینی را به سه نوع طبقه بندی کرده اند : 1- کارآفرینی مستقل :فرآیندی که یک کارآفرین طی می کند تا فعالیت کارآفرینانه ای را به طور مستقل به ثمر برساند 2- کارآفرینی درون سازمانی : فرآیندی که یک کارآرین طی می کند تا فعالیت کارآفرینانه ای را در یک سازمان به ثمر برساند 3- کارآفرینی سازمانی یا سازمان کارآفرینانه : فرآیندی است که سازمان طی می کند تا تمام کارکنانش بتوانند نقش کارآفرینی را انجام دهند.به عبارت دیگر سازمان بستری فراهم می کند تا افراد بتوانند نقش کارآفرینی را ایفا نمایند. Zibaee,1392

30. عوامل تاثیرگذار بر تصمیمات کارآفرینانه Zibaee,1392

31. آنچه را که باید کارآفرینان موفق بدانند(انجام دهند) 1- شناخت تهدیدات و تنگناهای رقابت و روشهای مقابله با آن 2- شناسایی ( کشف ) فرصتها 3- مشاهده و درک عمیق از نیازها و خواسته های مشتری 4- به خال زدن ( حرکت به طرف هدف ) 5- رهبریت سازمان 6- تکمیل حلقه های آگاهی در زمینه اقتصاد و بازار ( اقتصاد کسب و کار) 7- آشنایی با دانش فنی وفن آوری حرفه ای که انتخاب کرده است 8- اخلاق کسب و کار 9- ادبیات کسب و کار 10- برخورداری از قدرت چانه زنی 11- انعطاف پذیری Zibaee,1392

32. سن عامل بازدارنده برای شروع کارآفرینی نمی باشد Zibaee,1392

33. ENTREPRENEURIALISMسبک زندگي زيربنا و اساس زندگي کارآفرينانه: • ارزش آفريني • آرمان گرايي • فرصت طلبي • نياز به پيشرفت • مثبت انديشي • رقابت مندي • خلاقيت و نوآوري • پويايي • عشق به کار • تلاش مستمر • مخاطره پذيري • آينده نگري Zibaee,1392

34. اقتصاد مديريت Entrepreneurship كارآفريني علمي ميان‌رشته‌اي روانشناسي جامعه‌شناسي Zibaee,1392

35. تعاريف كارآفريني صاحبنظران كارآفريني ژان باتيست‌سي (Jean Batiste say) كارآفرين‌فردي‌است‌كه‌منابع‌اقتصادي‌را‌ازيك‌حوزه‌داراي‌بهره‌وري‌وسود پائين‌تربه‌حوزه‌داراي‌بهره‌وري‌وسود‌بالاتر‌منتقل‌مي‌كند. كارآفرين‌فردي‌است‌كه‌‌تركيبات جديدي‌رادرتوليدايجادمي‌كند. بنابراين‌كارآفريني‌يك‌نيروي‌ناپايدار‌است‌كه‌فرآيند‌تخريب‌خلاقانه‌كه‌ لازمة توسعه‌اقتصادي‌است‌را آغاز‌مي‌كند. شومپيتر (Shumpeter) كرزنر (Kirzner) كارآفريني‌ بربهره‌برداري‌از فرصت‌هاي كشف‌نشده‌ تأكيد دارد. شولتز (Shultz) كارآفريني ‌توانايي مقابله ‌با عدم‌ توازن ‌است ‌نه ‌توانايي پرداختن ‌به ‌ابهامات دراكر (Drucker) كارآفريني ‌منظري ‌براي‌ تغييراست‌و کارآفرین قردی است كه‌هميشه‌ درجستجوي‌ تغييرات‌بوده و جستجو‌گر فرصت‌ است. Zibaee,1392

36. تعاريف كارآفريني صاحبنظران كارآفريني كارآفرينان ‌افرادي هستندكه‌رقابت‌را افزايش‌مي‌دهند، به‌دنبال‌ فرصت‌هاي‌مناسبي‌هستند‌تادرمحيط‌بازار‌نيازهاي‌برآورده‌‌ نشده‌ را‌برآورده‌كنند،عقايدجديدي‌راخلق‌واجراء نمايند.‌ وسپر (Vesper) تيمونز (Timmons) كارآفريني توانايي خلق‌ و ساخت چيزي از هيچ است. استيونسون (Stevenson) کارآقرینی فرآیند خلق ارزش ، همراه با منابعی منحصر به فرد جهت بهره برداری از یک فرصت است. پارستون (Parston) كارآفريني‌رفتاري مديريتي است كه بطور دائم از فرصت‌ها براي دستيابي به نتايج ما فوق ‌ظرفيت‌هاي افراد بهره‌برداري‌ مي‌كند. تامپسون (Thompson) كارآفريني ‌موقعيت‌يابي و بهر‌ه‌برداري از فرصت‌هاست. Zibaee,1392

37. ژان باتيست‌سي : (Jean Batiste say) كارآفرين‌ فردي ‌است‌كه‌ منابع ‌اقتصادي ‌را ‌از يك ‌حوزه ‌داراي ‌بهره‌وري ‌و سود پائين‌تر به‌ حوزه‌ داراي ‌بهره‌وري ‌و سود ‌بالاتر ‌منتقل ‌مي‌كند. Zibaee,1392

38. شومپيتر : (Shumpeter) كارآفرين‌ فردي‌ است‌كه ‌‌تركيبات جديدي ‌را درتوليد ايجاد مي‌كند. بنابراين‌كارآفريني ‌يك ‌نيروي ‌ناپايدار ‌است‌ كه ‌فرآيند‌ تخريب ‌خلاقانه‌كه‌ لازمة توسعه ‌اقتصادي‌است ‌را آغاز‌مي‌كند. Zibaee,1392

39. كرزنر :(Krizner) كارآفريني‌ بر بهره‌برداري‌از فرصت‌هاي كشف‌نشده‌ تأكيد دارد. شولتز (Shultz): كارآفريني ‌توانايي مقابله ‌با عدم‌ توازن ‌است ‌نه ‌توانايي پرداختن ‌به ‌ابهامات. Zibaee,1392

40. وسپر :(Vesper) كارآفرينان ‌افرادي هستندكه ‌رقابت‌را افزايش ‌مي‌دهند، به‌دنبال‌ فرصت‌هاي ‌مناسبي ‌هستند ‌تا در محيط‌ بازار ‌نيازهاي ‌برآورده‌‌ نشده‌ را‌ برآورده‌ كنند، عقايد جديدي‌ را خلق ‌و اجراء نمايند.‌ Zibaee,1392

41. دراكر :(Drucker) كارآفريني ‌منظري ‌براي تغيير است‌و کارآفرین فردی است كه ‌هميشه‌ درجستجوي تغييرات‌ بوده و‌ جستجو‌گر فرصت‌ است. تيمونز :(Timmons) كارآفريني توانايي خلق‌ و ساخت چيزي از هيچ است. Zibaee,1392

42. استيونسون :(Stevenson) کارآفرینی فرآیند خلق ارزش ، همراه با منابعی منحصر به فرد جهت بهره برداری از یک فرصت است. . تامپسون :(Thompson) كارآفريني ‌موقعيت‌يابي و بهر‌ه‌برداري از فرصت‌هاست. Zibaee,1392

43. پارستون :(Parston) كارآفريني ‌رفتاري مديريتي است كه بطور دائم از فرصت‌ها براي دستيابي به نتايج مافوق ‌ظرفيت‌هاي افراد بهره‌برداري‌ مي‌كند. Zibaee,1392

44. شومپيتر • كارآفريني شامل : • ارائه كالايي جديد • ارائه روشي جديددر فرايند توليد . • گشايش بازاري تازه . • يافتن منابع جديد. • ايجاد هرگونه تشكيلات در صنعت . • كارآفريني فرايند پوياي ايجاد ثروت بيشتر است . Zibaee,1392

45. نكات مربوط به تعاريف كارآفريني • بهره‌‌‌برداري از فرصت‌هاي كشف نشده • توانايي خلق و ايجاد چيزي از هيچ • پي‌گيري فرصت‌ها بدون در نظر گرفتن محدوديت‌ها • ايجاد تركيبات جديد توليدي • استفاده از حداكثر ظرفيت‌هاي افراد فعاليت كارآفرينانه= كارآفرين+نوآور+ خلاق Venture Creator Innovator Entrepreneur Zibaee,1392

46. سرمايه هايي که به وسيله کارآفرينان ايجاد مي شود سرمايه مالي Financial capital سرمايه اجتماعي Social capital سرمايه هنري Artistic capital سرمايه محيطي Environmentalcapital Zibaee,1392

47. تفاوت مديران و کارآفرينان Zibaee,1392

48. يک سوال مهم آيا کارآفريني همان اشتغال زايي است؟ کارآفريني در ايران Zibaee,1392

49. اهميت كارآفرينان منابع مورد نياز براي‌بهره‌برداري از فرصت‌ها را مي‌يابند شبكه‌سازان اجتماعي و مالي خوبي هستند ارزش افزوده ايجاد مي‌كند سرمايه‌مالي، اجتماعي و هنري خلق مي‌كنند نيازهاي ارضاء نشده رابرآورده مي‌سازند داراي دانش عملي هستند ايجاد اشتغال مي‌كنند باعث ايجاد رفاه عمومي در جامعه مي‌گردند باعث رشد و توسعه اقتصادي مي‌شوند Zibaee,1392

50. نقش هاي كارآفرينان • عامل ايجاد و توزيع ثروت • عامل اشتغال زايي • عامل انتقال تكنولوژي • عامل ترغيب و تشويق سرمايه گذاري • عامل ايجاد و گسترش بازارهاي جديد • عامل كاهش بوروكراسي اداري • عامل نوآوري و روان كننده تغيير Zibaee,1392