1 / 36

نگاهی به « پارادایم» از کتاب پارادایم اجتهاد دانش دینی حجت‌الاسلام دکتر حسنی و علی‌پور

نگاهی به « پارادایم» از کتاب پارادایم اجتهاد دانش دینی حجت‌الاسلام دکتر حسنی و علی‌پور. توماس کوهن، دانشمند علوم طبیعی آنچه در فرایند تولید دانش طبیعی واقع می شود، یک انقلاب علمی است که با «تغییر پارادایم» رخ می دهد. پارادایم به معنای:

avani
Download Presentation

نگاهی به « پارادایم» از کتاب پارادایم اجتهاد دانش دینی حجت‌الاسلام دکتر حسنی و علی‌پور

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. نگاهی به «پارادایم»از کتاب پارادایم اجتهاد دانش دینیحجت‌الاسلام دکتر حسنی و علی‌پور توماس کوهن، دانشمند علوم طبیعی آنچه در فرایند تولید دانش طبیعی واقع می شود، یک انقلاب علمی است که با «تغییر پارادایم» رخ می دهد. پارادایم به معنای: • دست آورد علمی عامی که تعیین کنندة نوع مسائل و نیز راه حل های آنها برای کارشناسان یک حوزه علمی است. • باورهای کهن و اسطوره ای که با همان روش های دستیابی به معرفت علمی، می توانند تولید شوند. • فلسفه یا منظومه ای از سوالات در باب اجزای تشکیل دهنده جهان، روابط و تعامل و کنش بین آنها و نیز سوالاتی پیرامون ایم اجزا و راههای کشف پاسخ این سوالات. • کتاب درسی یا اثر کلاسیک: «علم هنجاری» از دیدگاه کوهن پژوهشی است که در آن بر اساس دستاورد های علمی گذشتگان تحقیق می شود.

  2. یک سنت کامل به معنای یک مدل: توضیح اینکه برخی نمونه های پذیرفته شده به عنوان یک عمل علمی واقعی، دربردارندة قانون، نظریه، کاربرد و استفاده از ابزار هستند، که از آنها سنت های منسجم خاصی از پژوهش علمی پدید می آید. • یک دستاورد علمی: از نظر کوهن یک دستاورد علمی مقدم بر مفاهیم و قوانین و نظریه ها و دیدگاه هایی است که از آن استخراج شده است. یک پارادایم مشترک در یک جامعة علمی در حکم یک واحد بنیادی است که به اجزای خود قابل تجزیه نیست. • شباهت: در جایی کوهن گفته است وجود شباهت بین نظریه های مختلف در یک مورد، کاشف از وجود پارادایم مشترک در بین آنهاست. • یک حدس متافیزیکی موفق: در مراحل نخستین پیشرفت هر علم، افراد مختلف در مواجه با پدیده های مختلف، تفسیرها و تبیین های گوناگونی ارائه داده اند که این اختلافات اولیة گسترده در ادامه به طور گسترده از بین رفته است. این رفع اختلافات معمولا به واسطة غلبة یکی از نظریه ها واقع شده است که پیش از پیدایش پارادایم وجود داشته و بخشی از معتقدات پیشین را مورد تایید و تاکید قرار دادهاست.

  3. یک ابزار قانونی عام و مشترک و مقبول: یک پارادایم، یک مدل یا الگوی پذیرفته شده است؛ گرچه وجود ویژگی هایی در مفهوم الگو و مدل، توجیه کننده گزینش واژه پارادایم بوده است، اما در عین حال مراد از پارادایم (در نزد کوهن) دقیقا به معنای مدل و الگو نیست و تفاوت هایی نیز با آن دارد. یک پارادایم، حکم چیزی را دارد که برای بیان مجدد و تخصیص دادن به اوضاع و احوال دشوار تر مورد استفاده قرار می گیرد. • منبع آلات و ابزار: پارادایم، منبع آلات و نیز ابزار های مفهومی (هم افزار های علمی و هم افزار های عقلی) است. • یک تصویر استاندارد: یک پارادایم در یک جامعة علمی، تصویری شبه استاندارد و تکرار پذیر از نظریه های گوناگون در کاربردهای مفهومی، مشاهده ای و ابزاری به دست می دهد. • تصمیم بر استفاده از یک ابزار خاص، یا به کارگیری یک دستگاه به طریقی خاص، همواره همراه با این پیش فرض است که تنها انتظار رویداد بعضی از حوادث را داریم. لذا روش ها و کاربردهایی که پارادایم تعیین می کند، به اندازه قوانین و نظریه ها برای علم ضروری و مهم هستند.

  4. هر پارادایمی بستری را فراهم می آورد که متوقع و منتظر مواجه شدن با نتایج خاص و از پیش تعین شده ای است و لذا در قبال هرگونه نتایج آزمون غیرمنتظره و نابهنجار از خود مقاومت نشان می دهد. • پارادایم به سان یک کارخانه تولید ماشین افزار است. همیشه بیش از یک ساختار نظریه ای می تواند مجموعه ای خاص از داده ها را تحت پوشش قرار دهد. • پارادایم به سان یک تصویر گشتالی است که می توان به دو گونه به آن نگریست. هر دانشمندی جهان را از منظر پارادایم خود می نگرد. لذا با تغییر با پارادایم،جهان دانشمند نیز تغییر می کند و باعث می شود دنیای وابسته پژوهش خود را به صورتی متفاوت ببیند. • پارادایم ها به سان نهادهای سیاسی عمل می کنند> چنان که یک بحران نقش نهادهای سیاسی را تضعیف می کند، موارد نا به هنجار نیز نقش مخربی در پارادایم ها ایفا کرده و زمینه ساز انقلاب های پارادایمی می شوند. • پارادایم ها به سان استاندارد هایی نسبت به مسائل متافیزیکی عمل می کنند؛ از این رو، با تغییر مسائل، غالبا استانداردهایی که وسیله تمایز میان حل واقعی و پژوهش متافیزیکی محض و بازی کلمات یا بازی ریاضی است نیز تغییر می پذیرد (کوهن ص 108)

  5. پارادایم ها شرط لازم و پیشینی برای خود عمل ادراک نمونه های آزمایشگاهی هستند. • پارادایم یک نظرگاه عام معرفت شناختی هستند. برای مثال، پارادایم فلسفی که از دکارت آغاز شد و همان زمان در دینامیک نیوتون تکامل یافت، هم به علم خدمت کرد، هم به فلسفه. • پارادایم ها یک پنجرة جدید برای دیدن هستند. از این رو دانشمندان بیش تر از «پرده های کنار رفته از برابر چشم» یا «نورهای ناگهانی» سخن می گویند که در قبال معماهای تاریک پیشین آنها راهی گشوده اند. • پارادایم ها عرصه ی وسیعی از تجربه و آزمون را در اختیار قرار می دهند. به طور کلی کاربردهای متکثر واژة پارادایم در 3 محور دسته بندی می شود:

  6. پارادایم های فیزیکی یا فرا پارادایم ها ویژگی های این گروه پارادایمی در میان کاربرد های واژه پارادایم در کتاب کوهن عبارت است از: • مجموعه باورها • اسطوره • حدس وتامل فلسفی کارآمد • ملاک استاندارد • راهی نو برای دیدن • اصول سازوار حاکم بر خود ادراک • نقشه و طرح • تعیین کنندة عرصة وسیعی از واقعیت

  7. پارادایم های جامعه شناختی این گروه به مواردی اشاره دارد که در جوامع علمی به مثابه دست آورد های علمی و راه حل های عینی یک مسئلة علمی پذیرفته شده اند. این معنا از پارادایم به همان مفهومی است که امروزه در عرف رایج از آن به عنوان الگو و سرمشق، یاد می شود. ویژگی های این نوع از پارادایم ها در میان کاربردهای واژه پارادایم در کتاب کوهن چنین است: • یک دستاورد عام علمی • یک دستاورد عینی علمی • همچون مجموعه ای از نهادهای سیاسی • همچون یک تصمیم قضایی مقبول

  8. پارادایم های مصنوع این گروه متضمن مواردی در پارادایم ها است که به مثابه ابزار خاص تحقیقی، به حل مسائل علمی می انجامد. ویژگی های این نوع از پارادایم ها در میان کاربردهای واژه پارادایم در کتاب کوهن چنین است: • موارد یاد شده در کتاب های درسی و آثار کلاسیک به عنوان نقاط عطف علم • به مثابه منبع افزار • یک ابزار واقعی • به مثابه یک پارادایم گرامری • وجود شباهت بین بین نظریه های مختلف در یک مورد

  9. پس از آن کوهن اعلام کرد که تنها دو تعریف در بیان مراد از پارادایم ارائه داده است: • پارادایم عبارت است ازمجموعه عقاید، تکنیک ها و مواردی نظیر آن که در بین افراد یک جامعه علمی، مشترک است، بنابراین تعریف، پارادایم دربردارندة عناصری نظیر قانون، تئوری، کاربرد و ابزار علمی است • پارادایم عبارت است از راه حل معماهای واقعی که به مثابه نمونه و مثال واره می توانند با جایگزینی قواعد اساسی، برای حل سایر مشکلات دانش هنجاری (و عادی) به کار گرفته شوند. کوهن تعریف اول را فلسفی و عمیق تر و تریف دوم را جامعه شناختی می داند.

  10. کوهن در پانوشت، به جای «پارادایم» اصطلاح«قالب تعلیمی» را به کار برده است. این اصطلاح اشاره به ویژگی های مشترک متخصصان یک رشته علمی خاص دارد و نیز به عوامل و عناصری از بخش های گوناگون اشاره دارد که به گونه ای نظام یافته، مبین رشته علمی هستند.

  11. از نظر کوهن، «قالب تعلیمی» یا همان تعریف اول او برای پارادایم از چهار عنصر زیر شکل گرفته است: • «تعمیم های نمادین» این عنصر، اشاره به قوانین طبیعی و علمی دارد که از مهمترین عناصر سازندة قالب های تعلیمی هستند • «پارادایم های مابعدالطبیعی» یا «بخش های متفبزیکی پارادایم» که ناظر به باورهای اهالی یک جامعة علمی بوده و حکایت از اعتقاد به مدل یا مدل های خاص علمی است. • «ارزش ها» که به مثابه یک امر مشترک در جامعة علمی،در قضاوت درباره تئوری ها، مشکلات، راه حل ها، قابل استفاده بودن تئوری ها و رفتار افراد اجتماع علمی کاربرد دارد • «مثال واره ها» که کوهن این عنصر را در پانوشت، به مثابه جایگزین تعبیر «پارادایم» معرفی نموده است.منظور او از «مثال واره» راه حل های مسائل واقعی است که دانشجویان در یک رشتة لز شروع آموزش و یادگیری علمی در آزمایشگاه ها، امتحانات با آنها روبرو هستند.

  12. تعریف پارادایم آنچه از تعابیر کوهن در بیان ویژگی ها و مصادیق پارادایم می توان دریافت، این است که در دیدگاه کوهن، پارادایم به معنای یک جهت گیری که که مقبولیت عام وعمومی پیدا می نمایند و در یک دوره از زمان مدلی را برای حل مسائل فراروی جامعه علمی قرار می دهند، معرفی می کنند.

  13. کوهن کارکرد «پارادایم های علمی» و جایگاه آن در تولید دانش های طبیعی را در دو عرصه می داند. • کارکرد اول، این است که «پارادایم»امکان وجود علم را با ارائة تعریف عناصر سازندة آن فراهم می سازد و بدین وسیله ساختار علم را سامان می دهد. • کارکرد دوم این است که با تشخیص موارد نقض و بر خلاف قاعده، بستر را برای ایجاد تغییر پارادایمی و تولید یک علم جدید فراهم می کند.

  14. تعریف پاتن: پاتن بر این باور است که پارادایم مجموعه قضایایی است که چگونگی درک جهان را تبیین می کند. در این قضایا جهان بینی، تشخیص پیچیدگی های موجود در دنیای واقعی و بیان اینکه چه چیزی در این جهان اهمیت دارد، چه چیزی مشروعیت دارد وچه چیزی منطقی است،قابل دستیابی است. تعریف نیومن: از منظر نیومن پارادایم علم اساسا یک نظام فکری برای برای اندیشیدن پدید می آورد. در این نظام فکری پیش فرض های اساسی، سوالات مهمی که باید پاسخ داده شوند، معماهایی که باید حل شوند وتکنیک های تحقیقاتی که باید به کار گرفته شوند، مورد توجه قرار می گیرد.

  15. ملاحظاتی چند بر ماهیت شناسی پارادایم در دیدگاه کوهن • نسبیت گرایی • اشکال ناسازگاری و درونی و خودشمولی • ابهام معنایی • مغالطه علم تاریخی با علم نفس الامری

  16. نسبیت گرایی مفهوم پارادایم در دیدگاه کوهن مستلزم پذیرش نسبیت گرایی معرفت شناختی است. هیچ ملاک و معیار فرا زمانی و فرااجتماعی برای سنجش نظریه ها و راه حل هایی که در پارادایم های مختلف عرضه می شوند و رتبه بندی پارادایم ها و گزینش منطقی آنها وجود ندارد. بر این اساس، پارادایم ها از دیدگاه کوهن و نیز از دیدگاه فایبرابند، قیاس ناپذیر هستند که مستلزم نسبیت گرایی معرفت شناختی است.

  17. 2. اشکال ناسازگاری و درونی و خود شمولی شواهدی که مطالعات تجربی در باب روان شناسی ادراک بر آنها مبتنی است، خود نیز برآمده و آکنده سرشار از باورها و پیش فرض های نظری است و از این روی نمی توانند ادعای عمومیت و شمول فراپارادایمی داشته باشند. از دیگر اشکالات وارد شده به نظریه کوهن این است که این نظریه خودشکن است.

  18. 3. ابهام معنایی اصطلاح پارادایم به شدت دارای ابهام معنایی است و به همین دلیل بر دوش کشیدن معانی گوناگون و متعارض و ناسازگار را تاب آورده است. 4. مغالطه علم تاریخی با علم نفس الامری این مغالطه اثبات و ثبوت یا تسری حکم علم تاریخی به علم نفس الامری است.

  19. تعریف برگزیده پارادایم مراد ما از «پارادایم» عبارت است از: نظرگاهی حاصل از مجموعه ای از اصول و قواعد هستی شناسانه، روش شناسانه، معرفت شناسانه انسان شناسانة مستدل و عام بدیهی و نیز مبانی نظری، اصول موضوعه و عناصر کلانی که فعالیت علمی دانشمندان را با روش های معینی در حوزه های علمی (و معرفتی) هدایت می کند؛ چارچوبی از مبانی نظری و عناصر کلانی که برای تحلیل، سنجش، کشف و اصلاح نظریه های علمی به کار می رود.

  20. تشریح مولفه های تعریف 1. «اصول و قواعد عام بدیهی» الف) معرفت های غیر پارادایمیک که خود بر دو دسته اند: یک: معرفت های غیر پارادایمیک نوع اول معرفت های پارادایمیک نوع اول، که تعبیر «اصول و قواعد عام بدیهی» به آن ناظر است، معرفت هایی اند که چه در مقام ثبوت، و چه در مقام اثبات غیر پارادایمیک هستند، زیرا بدون آنها اندیشیدن وجود ندارد دو: معرفت های غیر پارادایمیک نوع دوم معرفت های غیر پارادایمیک نوع دوم، که تعبیر «مبانی نظری» ناظر به آن است، معرفت هایی هستند که ثبوتا با روابطی که با مبانی عام بدیهی دارند، از سنخ معرفت های غیر پارادایمی شمرده می شوند، اما در مقام اثبات، به دلیل نطری بودن آن، هر اندیشمندی بر اساس میزان ادله و شواهدی که در اختیار دارد یا کشف می کند، موضعی را در خصوص آن بر میگیرد.

  21. ب) معرفت های پارادایمیک شامل اصول موضوعه، عناصر کلان پارادایم و مسائل جزئی درون پارادایمی هستند، و چون اصل هر پارادایمی ویژة خود آن پارادایم است، معرفت های حاصل در درون یک پارادایم را نمی توان به تنهایی با معرفت های حاصل در پارادایم دیگر سنجید، و از این جهت این معرفت ها قیاس ناپذیر یا سنجش ناپذیرند، اما می توان با ارجاع آنها به اصول و قواعد عام بدیهی و مبانی نظری کلانی که آن پارادایم ها برآنه بنا شده اند، آنها را به سنجش و قیاس گرفت.

  22. 2.مولفه دوم در تعبیر پیشین، تاکید بر لزوم وجود روش شناسی معین و مشخصی است که بی شک در سطح فراپارادایمی، اکتشافی است و به گمان ما در سطح درون پارادایمی نیز باید اکتشافی باشد. 3. این تعریف ضمن برخورداری از شفافیت کافی در به کارگیری اصطلاح پارادایم بر پایه بیان دقیق مولفه های آن، از مغالطه تسری حکم علم تاریخی به علم ثبوتی نفس الامری پرهیخته است. 4.مطابق با معنا و تعریف پیشنهادی از پارادایم، در هر پارادایمی علاوه بر معیار ثابت و فرا پارادایمی که کلیت پارادایم را به محک می برد، معیار های درون پارادایمی نیز وجود دارد که می تواند تولیدات حاصل از یک پارادایم را سنجش و ارزیابی کند. 5.یکی دیگر از مولفه های این تعریف نگاه و منظر واقع گرایانه و فرایند تولید معرفت، در آن اکتشاف گرانه است.

  23. وجود شناسی پارادایم وجود شناسی پارادایم از منظر کوهن کوهن با رویکردی جامعه شناختی فرایند توسعه و پیشرفت و تولید علم را در یک فرایند مکرر چنین تصویر می کند:

  24. صورت های وجودی پارادایم های رایج پارادایم پوزویتیویستی سلسله مراتب معرفتی به لحاظ وجودی و اثباتی در پارادایم پوزیتیویستی به صورت نمودار ذیل قابل ترسیم است.

  25. مبانی متافیزیکی پارادایم نظریه علمی مدل واقعیت

  26. معرفت فلسفی و متافیزیکی ار واقعیت، که انتزاعی ترین مرتبه شناخت را شامل می شود، شامل شناخت هستی شناسانه و معرفت شناسانه از واقعیت است. • دومین مرتبه از معرفت، معرفت پارادایمی از واقعیت است که مشتمل بر شناخت مجموعه مبانی است که بیان می کند: اولا، جهان چگونه کار می کند و ثانیا، چگونه می توان در آن تحقیق نمود. • سومین مرتبه معرفت علمی از واقع خارجی، معرفت علمی تئوریک از واقعیت است، نظریه شامل مجموعه گفتار های منطقی است که مبین بخشی از واقعیت بوده و شناخت قانون عام (فرازمان و فرامکان) حاکم بر واقعیت است.

  27. صرفا درک کلی، عمومی و مشترک از واقعیت خارجی به دست می دهد، یا به بیان دیگر، در سطح نظریه، تنها معرفت کلان، و جهان شمول از واقعیت خارجی ارائه می شود، از این برای دستیابی به معرفت جزئی و متعین از یک واقعیت خاص خارجی و برای پر کردن فاصله میان تئوری عام و واقعیت، به چارچوب و مجموعه سازمان یافته ای (=مدل) نیاز است، تحقیق از یک سو مختصات واقعیت خاص خارجی را دریافت داشته و از دیگر سو از طرف تئوری، حمایت نظری شود. مدل های مفهومی، قضایایی اند که از تئوری ها گرفته می شوند و متضمن رابطه بین مفاهیم هستند، مدل های تجربی، سازماندهی بین متغیرهای قابل اندازه گیری تجربی را به عهده دارند. وقتی مفاهیم را به متغیر تبدیل می کنیم، در واقع مدل های تجربی را ایجاد کرده ایم. مدل های تجربی در پارادایم های کمی و پوزیتیویستی معنا دارد. پس مدل های مفهومی، انتزاعی تر از مدل های تجربی اند. در تحقیقات کاربردی حرکت از سمت نظریه به مدل و در نهایت به واقعیت خارجی است، در حالی که تحقیقات بنیادی به طور مستقیم از نظریه به واقعیت خارجی پل می زند.

  28. پارادایم تفسیری سلسله مراتب معرفتی در پارادایم تفسیری را می توان در نمودار ذیل نشان داد.

  29. مبانی متافیزیکی پارادایم مدل مفهومی واقعیت

  30. رویکرد تفسیرگرا معتقد است، هر پند در حوزه علوم طبیعی نیازمند دستیابی به قوانین حاکم بر از آن است، ولی در حوزه علوم انسانی که مردم در زندگی روزمره برای انجام فعالیت های خود به علم پوزیتیویستی رجوع نمی کنند، چاره ای جز رجوع به دانش عامه ای که از آن بهره می گیرند ندارند. استفاده از دانش عامه در زندگی روزمره به این معنی نیست که مذدم واقعا می دانند که هر چه درک کرده اند یا فهمیده اند، درست و صحیح است، بلکه تنها به این است که باید فرض را بر صحت بگذارند تا بتوانند زندگی کنند. این امر از سوی برخی از فیلسوفان تفسیرگرا به نام «نگرش طبیعی» خوانده شده است. پارادایم تفسیری بر آن است تا چگونگی صدور افعال انسانی از سوی مردم در عرصه اجتماع، معنایی که به آن می دهند و چگونگی تفسیر معنا برای این افعال و کنش های اجتماعی را کشف کند.

  31. در سلسله مراتب معرفتی پارادایم تفسیری، بین واقعیت خارجی و مدل مفهومی، رابطه مستقیمی برقرار است. در این ارتباط، واقعیت به مثابه امری که آکنده از بار معنایی است، از اصالت برخوردار است. انتزاع معنا در قالبی سازمان یافته، تحت عنوان مدل مفهومی یا مدل پارادایمی عرضه می شود. همان سیستم معانی مشترک افراد مورد مطالعه در مورد پدیده مورد نظر است.

  32. پارادایم انتقادی دیدگاه پارادایم انتقادی در باب وجود شناسی مراتب معرفتی در شکل ذیل قابل ترسیم است.

  33. مبانی متافیزیکی پارادایم نظریه علمی مدل مفهومی واقعیت

  34. در پارادایم انتقادی نیز در مرتبه اول و دوم معرفت به تحلیل و تبیین مبانی متافیزکی و پارادایمیک تولید معرفت پرداخته می شود و در مرتبه سوم، ضمن لزوم مطالعه دانش عامه، آن را آگاهی کاذب محسوب می کند. همه موضع گیری های پارادایم انتقادی در پرتو ارزش های انتقادی صورت می گیرد. هدف محقق انتقادی از مطالعه واقعیت خارجی، آن است که موجبات تغییر آن را فراهم آورد. علم تنتقادی در چهارمین مرتبة معرفت، به منظور تشخیص ساختار لایه های زیرین واقعیاتو پدیده های اجتماعی، صرفا به مشاهده اکتفا نمی کند، بلکه برخورداری از نطریه انتقادی را در فرایند تحقیق، ضروری و لازم می داند. نظریه انتقادی، طریق ورود به سطوح زیرین واقعیت است. بدین منظور، با مشاهده تعارضات و نابرابری ها و معرفی آنه در جامعه، زمینه ایجاد تغییرات برای رفع آنها را فراهم می آورد.

  35. گرچه سه عنصر فلسفه و پارادایم و نظریه در یک مرتبه ای قرار دارند، ولی علم انتقادی از طریق مدل سازی به واقعیت ورود پیدا نمی کند، بلکه محقق انتقادی چنان که بیان شد، با بهره گیری از نظریه انتقادی وارد واقعیت می شود.

More Related