170 likes | 335 Views
قسمت دوم: چشمپوشی از غیرهمسر. مفهوم عفاف. عفاف در لغت منع یا خودداری از عمل حرام یا امور ناپسند است: «الكَفُّ عَمّا لا يَحِلّ»؛ (فراهیدی، کتاب العین، ج1، ص92) . عفّت در معنی خاص، حاصل شدن حالتى براى نفس و جان آدمى است كه به وسيله آن از غلبه و تسلّط شهوات جلوگيرى مىشود:
E N D
مفهوم عفاف • عفاف در لغت منع یا خودداری از عمل حرام یا امور ناپسند است: «الكَفُّ عَمّا لا يَحِلّ»؛ (فراهیدی، کتاب العین، ج1، ص92). • عفّت در معنی خاص، حاصل شدن حالتى براى نفس و جان آدمى است كه به وسيله آن از غلبه و تسلّط شهوات جلوگيرى مىشود: • «العِفَّةُ: حصولُ حالةٍ للنّفسِ تَمتَنِعُ بها عن غلبةِ الشَّهوة»؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص573. • بنا بر تعریف، عفت صفت زنان و مردانی است که در مقابل خواهش نفس و محرکهای جنسی قدرت ایستادگی دارند.
جایگاه ارزشی عفاف در اسلام • در سبک زندگی اسلامی، عفاف از جایگاه ارزشی ویژهای برخوردار است: • «مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِيدُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَكَادَ الْعَفِيفُ أَنْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ»؛ نهج البلاغه، حکمت 474. • عفیف بر نیروی غریزه جنسی پیروز شده و آن را مهار کرده است؛ از اینرو وی در پاکدامنی همتای فرشتگان است. • عفیف در میدان جهاد اکبر بر نفس اماره پیروز شد؛ از اینرو وی در جایگاهی برتر از مجاهدان شهید قرار میگیرد.
طرح جامع عفاف • با توجه به جایگاه ارزشی عفاف در سبک زندگی اسلامی، اسلام طرح جامعی را برای زیست عفیفانه ارائه کرده است. • طرح جامع عفاف نسبت به مراتب سهگانه تحقق گناه یعنی «تمایل به گناه»، «قصد انجام گناه»، و «ارتکاب گناه» جامع و شامل است و برای مدیریت گناه در هر مرتبه ساز و کار مشخصی دارد:
اولویت پیشگیری اجتماعی عفاف • در اسلام برای مدیریت عفاف، تمرکز اصلی بر روش اجتماعی است و دو روش دیگر مکمّل آن به شمار میآیند. • با توجه به فراوانی محرکهای جنسی در سطح جامعه و در محیط مجازی، و فقدان راهکاری مؤثّر برای کنترل آنها، پیشگیری اجتماعی مؤثّرترین روش برای حفظ عفاف است. • در صورت بیتوجهی به روشهای پیشگیری اجتماعی، روشهای دیگر قادر به حفظ عفت فردی و عمومی نخواهد بود.
مهارتهای فردی عفاف • در صورتی که شخص به گناه اعتیاد پیدا نکرده باشد، اثر مهارتهای فردی در حفظ عفاف چشمگیر است. • مهارتهای فردی حفظ عفاف یک بسته کامل تربیتی است و اثربخشی آن منوط به کاربست کامل آن است. • مهارتهای فردی عفاف در سه دسته قابل طبقهبندی است: • توصیههای معنوی، • الزامات رفتاری.
الف) توصیههای معنوی • در صورتی که فرد در پی حفظ عفت خود باشد، توصیههای معنوی زیرا انسان را از گناه باز میدارد: • 1) استعاذه: مقصود از استعاذه آن است که فرد در مواجهه با موقعیت آسیبزا یا گناه، خود را در پناه خداوند و تحت مراقبت او قرار دهد. در آیه 200 سوره مبارکه اعراف آمده است: • «وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَميعٌ عَليمٌ». • قرآن کریم نمونههائی از استعاذه اولیای خدا را در مواجهه با موقعیت آسیبزا بیان کرده است (نک: یوسف: 23/ مریم: 17 و 18).
2) اقامه نماز • «اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ...»؛ عنکبوت: 45. • امام علی (ع): «إِذَا رَأَى أَحَدُكُمُ امْرَأَةً تُعْجِبُهُ فَلْيَأْتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ عِنْدَ أَهْلِهِ مِثْلَ مَا رَأَى فَلَا يَجْعَلَنَّ لِلشَّيْطَانِ عَلَى قَلْبِهِ سَبِيلًا لِيَصْرِفْ بَصَرَهُ عَنْهَا فَإِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ زَوْجَةٌ فَلْيُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ يَحْمَدُ اللَّهَ كَثِيراً وَ لْيُصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ص ثُمَّ يَسْأَلُ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنَّهُ يُنْتِجُ لَهُ مِنْ رَأْفَتِهِ مَا يُغْنِيهِ»؛ وسائل الشيعة، ج20، ص 105. • 3) روزهداری • «عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ يَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمُ الْبَاهَ فَلْيَتَزَوَّجْ فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَ أَحْصَنُ لِلْفَرْجِ وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَلْيَصُمْ فَإِنَّ الصَّوْمَ لَهُ وِجَاءٌ»؛ مستدرك الوسائل، ج 14، ص 153.
ب) الزامات رفتاری • الزامات رفتاری از جهتی بر دو قسم قابل دستهبندی است: • مدیریت محیط: انسان یک موجود اجتماعی است و به ویژه در زمان ما عملاً نمیتواند گوشهنشینی اختیار کند و همچون یک عابد به غاری پناه ببرد. از این رو لازم است در جامعه با یک سری تدابیر پیشگیرانه و بازدارنده از خود مراقبت نماید. • ترک محیط: در برخی موارد انسان بهتر است از موقعیت آسیب بگریزد. • در ادامه مصادیق هر یک از رفتارهای فوق در ایات و روایات ذکر میشود.
1) مدیریت محیط • کنترل نگاه(غضّ بصر) • «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ... (×) وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ...»؛ نور: 30 و 31(نک: کافی، ج5، ص521: حدیث مربوط به شأن نزول آیات غضّ بصر). • امیر المؤمنین علی علیهالسلام فرمود: «كُنْتُ قَاعِداً فِي الْبَقِيعِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي يَوْمِ دَجْنٍ وَ مَطَرٍ إِذْ مَرَّتِ امْرَأَةٌ عَلَى حِمَارٍ فَوَقَعَ يَدُ الْحِمَارَ فِي وَهْدَةٍ فَسَقَطَتِ الْمَرْأَةُ فَأَعْرَضَ النَّبِيُّ ص فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهَا مُتَسَرْوِلَةٌ قَالَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُتَسَرْوِلَاتِ ثَلَاثاً أَيُّهَا النَّاسُ اتَّخِذُوا السَّرَاوِيلَاتِ فَإِنَّهَا مِنْ أَسْتَرِ ثِيَابِكُمْ وَ حَصِّنُوا بِهَا نِسَاءَكُمْ إِذَا خَرَجْنَ»؛ مستدرك الوسائل، ج 3، ص 245.
اجتناب از پورنوگرافی • پورنوگرافی (Pornography) در لغت به نوشته یا نقاشی یا تصویر خارج از اخلاق شهوتانگیز اطلاق میشود که به صورت بیپرده مسائل جنسی را با هدف تحریک یا ارضای جنسی در قالبهای کتاب، فیلم و مجله به نمایش میگذارد. • صنعت پورنوگرافی امروزه سود سرشاری را عاید شرکتهای ارائه دهنده آن میسازد. • اجتناب از جلب توجه نامحرم • «...وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛ نور: 31. • «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ أَيُّ امْرَأَةٍ تَطَيَّبَتْ ثُمَّ خَرَجَتْ مِنْ بَيْتِهَا فَهِيَ تُلْعَنُ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَيْتِهَا مَتی ما رَجَعَتْ»؛ الکافی، ج5، ص518.
خودداری از بدننمائی(رعایت پوشش) • «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً»؛ احزاب: 59. • منع گفتگو در باره امور جنسی؛ • «وَ قالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدينَةِ امْرَأَتُ الْعَزيزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَها حُبًّا إِنَّا لَنَراها في ضَلالٍ مُبينٍ»؛ یوسف: 30 (و نک: آیات 34-31). • منع عشوهگری • «...فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»؛ احزاب: 32.
خودداری از تماس فیزیکی با نامحرم • «وَ لَا يَجُوزُ لِلْمَرْأَةِ أَنْ تُصَافِحَ غَيْرَ ذِي مَحْرَمٍ إِلَّا مِنْ وَرَاءِ ثَوْبِهَا»؛ وسائل الشیعه، ج20، ص222. • خودداری از مزاح با نامحرم • «عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ...مَنْ فَاكَهَ امْرَأَةً لَا يَمْلِكُهَا (حَبَسَهُ اللَّهُ) بِكُلِّ كَلِمَةٍ كَلَّمَهَا فِي الدُّنْيَا أَلْفَ عَامٍ»؛ وسائل الشيعة، ج 20، ص198. • «رُوِيَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ كُنْتُ أُقْرِئُ امْرَأَةً الْقُرْآنَ بِالْكُوفَةِ فَمَازَحْتُهَا بِشَيْءٍ فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع عَاتَبَنِي وَ قَالَ مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِي الْخَلَاءِ لَمْ يَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ أَيَّ شَيْءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَةِ فَغَطَّيْتُ وَجْهِي حَيَاءً وَ تُبْتُ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَا تَعُد»؛ بحار الانوار، ج46، ص247.
2) ترک محیط • گریز یوسف نبی(ع) از موقعیت گناه: «وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَميصَهُ مِنْ دُبُرٍ...»؛ یوسف: 25. • خودداری حضرت موسی(ع) از حرکت پشت سر زنان: «عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ قَالَ قَالَ لَهَا شُعَيْبٌ ع يَا بُنَيَّةِ هَذَا قَوِيٌّ قَدْ عَرَفْتِهِ بِرَفْعِ الصَّخْرَةِ الْأَمِينُ مِنْ أَيْنَ عَرَفْتِهِ قَالَتْ يَا أَبَةِ إِنِّي مَشَيْتُ قُدَّامَهُ فَقَالَ امْشِي مِنْ خَلْفِي فَإِنْ ضَلَلْتُ فَأَرْشِدِينِي إِلَى الطَّرِيقِ فَإِنَّا قَوْمٌ لَا نَنْظُرُ فِي أَدْبَارِ النِّسَاء؛ من لایحضره الفقیه، ج4،ص19. • خودداری دختران شعیب (ع) از اختلاط با مردان: «وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُكُما قالَتا لا نَسْقي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبيرٌ»؛ قصص: 23.
پرهیز از همجواری با نامحرم: • محمّد طيّار گويد: وارد مدينه شدم و منزلى مىطلبيدم تا اجاره كنم، به خانهاى وارد شدم كه داراى دو اطاق بود و درى ميان آن دو قرار داشت و در يكى از آنها زنى زندگى مىكرد آن زن به من گفت: اين اطاق را اجاره كن، گفتم: اين دو اطاق به هم راه دارد و من جوان هستم تو نيز جوانى و صلاح نيست، گفت: تو اجاره كن من در را مىبندم، من پذيرفتم و متاعم را به آنجا بردم، و بدو گفتم: در را ببند، گفت: از اينجا نسيم مىآيد بگذار باز باشد، گفتم: من و تو هر دو جوان هستيم در را ببند، گفت: تو در اطاقت بنشين و من در اطاق خود، نزد تو نمىآيم و به تو نزديك نمىشوم و از بستن در سر باز زد، من خدمت امام صادق عليه السّلام رسيدم و ماجرا را عرض كردم و پرسيدم مىتوانم آنجا بمانم؟ فرمود: • تَحَوَّلْ مِنْهُ فَإِنَّ الرَّجُلَ وَ الْمَرْأَةَ إِذَا خُلِّيَا فِي بَيْتٍ كَانَ ثَالِثُهُمَا الشَّيْطَان»؛ من لايحضره الفقيه، ج3، ص252.