1 / 35

(MIS سیستم های اطلاعاتی مدیریت (

(MIS سیستم های اطلاعاتی مدیریت (. موضوع ارائه: ارزشیابی سیستم های اطلاعاتی. استاد مربوطه: جناب آقای دکتر محسن شفیعی نیک آبادی. فهرست:. سيستم هاي اطلاعاتي مدل نولان مدل ليم و کيم مدل انسجام عمودي

trygg
Download Presentation

(MIS سیستم های اطلاعاتی مدیریت (

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. (MISسیستم های اطلاعاتی مدیریت ( موضوع ارائه: ارزشیابی سیستم های اطلاعاتی استاد مربوطه: جناب آقای دکتر محسن شفیعی نیک آبادی

  2. فهرست: سيستم هاي اطلاعاتي مدل نولان مدل ليم و کيم مدل انسجام عمودي ارزشيابي سيستم هاي اطلاعاتي مدل آهيتوف و نيومان مدل بدره اي مدل همترازي استرتژيک مدل معماري سازمان مدل دو وجهي چندلر

  3. سيستم هاي اطلاعاتي: • سيستم: مجموعه اي از عناصر به هم مرتبط است که براي ميل به هدفي مشترک با هم در تعامل هستند. • سيستم اطلاعاتي مديريت: سيستمي جهت جمع آوري داده هاي داخلي و خارجي سازمان و تبديل به اطلاعات براي تصميم گيري مديريت • نقش اصلي سيستم هاي اطلاعاتي: پردازش داده ها و تبديل آنها به اطلاعات • تعريف ارزشيابي سيستم هاي اطلاعاتي از ديدگاه کومار: نتايج ارزشيابي سيستم اطلاعاتي اين امکان را براي مديريت فراهم مي سازد تا با بازنگري در سيستم بتوان اثر بخشي آن را ارتقاء دهد.

  4. سيستم هاي اطلاعاتي: • بهبود عملکرد سيستم اطلاعاتي: دلالت بر آن دارد که عملکرد سيستم اطلاعاتي متناسب با تغييرات محيط داخلي و خارجي و خواسته هاي مختلف کاربران ارتقاء يابد. • مدل هاي بهبود عملکرد سيستم هاي اطلاعاتي: • مدل نولان • مدل ليم و کيم • مدل انسجام عمودي • تعريف مدل هاي بهبود عملکرد سيستم هاي اطلاعاتي: به فرآيند تکاملي سازمان اشاره مي کنند که از طريق ارتقاي نقش سيستم هاي اطلاعاتي به دست مي آيد.

  5. سيستم هاي اطلاعاتي: • مراحل تکامل بر سيستم اطلاعاتي • داده پردازي • سيستم هاي اطلاعاتي مديريت • سيستم هاي اطلاعاتي استراتژيک • هدف هاي مراحل سه گانه تکاملي سيستم هاي اطلاعاتي: • مرحله داده پردازي هدف:افزايش کارايي • مرحله سيستم هاي اطلاعاتي مديريت هدف:اثر بخشي • مرحله سيستم هاي اطلاعاتي استراتژيک هدف:کسب مزيت رقابتي

  6. مدل نولان: • نولان معتقد است که به موازات به کارگيري رايانه در فرآيندهاي کاري، يادگيري سازماني از يک منحني Sتبعيت مي کند. • مراحل مدل نولان: • مرحله شروع :در اين مرحله تکنولوژي هاي پردازش داده ها در عمليات اداري سازمان ها به کار گرفته مي شود. • مرحله سرايت :در اين مرحله منحني يادگيري به موازات افزايش به کارگيري تکنولوژي توسط افراد و واحدهاي سازماني، با شيب تند به طرف بالا حرکت مي کند، در اين مرحله مديريت بر معرفي ابداعات متمرکز مي شود و موارد کاربرد جديدي براي IT تجربه مي شود.

  7. مدل نولان: • مرحله کنترل:در انتهاي مرحله دوم ممکن است بودجه IT رشد درآمدي سازمان را مختل کند و اين هشداري است به مديران ارشد که تسامح را کنار گذاشته و کنترل هاي لازم را اعمال کند، بنابراين ويژگي رشد سريع مرحله دوم به موازات کنترل هاي شديد براي خريد و به کارگيري IT کنترل مي شود. کنترل شديد، کارايي را ارتقاء مي دهد، اما کارايي را محدود مي کند که ممکن است از انتشار تکنولوژي به ديگر وظايف سازماني جلوگيري کند. ايجاد توازن صحيح بين کنترل و تسامح يک وظيفه بهراني «کليدي» مديريت است. • مرحله ادغام:در اين مرحله مديريت موفق ميشود به موازات ادغام تکنولوژي در فرآيند هاي عملياتي سازمان، بين کنترل و تسامح توازن ايجاد کند.

  8. مدل نولان: • تداخل منحني ها نشان مي دهد که چطور پايان يک عصر با آغاز عصر انطباق پيدا مي کند. • عصر DP دهه هاي 1960 و 1970 رادر بر مي گيرد و با مديريت متمرکزمنابع اطلاعاتي مشخص مي شود. • عصر Micro به آهستگي در اواخر دهه 1970 شروع و تا اوائل دهه 1990 ادامه دارد و ويژگي اصلي اين عصر، گسترش منابع اطلاعاتي به دليل ريز رايانه ها به تمام سطوح وظيفه اي در سازمان است. • عصر Network از اوائل دهه 1990 شروع شد و با ويژگي ارتباطات شبکه اي درون و بين سازماني مشخص مي شود.

  9. مدل ليم و کيم: • در اين مدل بهبود عملکرد سيستم هاي اطلاعاتي در 5 مرحله تقسيم مي شود، که هر مرحله نشانگر نقش تکاملي است که سيستم اطلاعاتي در سازمان ايفا مي کند. • يکپارچه سازي وظايف: رايانه اي کردن وظايف فردي در درون سيستم هاي مجزا • يکپارچه سازي فرآيند: ترکيب وظايف و فرآيندهاي فردي در درون گروه هاي کاري از طريق سيستم اطلاعاتي • يکپارچه سازي کسب و کار: مرتبط ساختن گروه هاي کاري در سطح سازمان بر مبناي سيستم اطلاعاتي • يکپارچه سازي صنعتي: ارتباط دهي سازمان با شرکاي تجاري و مشتريان فردي بر مبناي سيستم اطلاعاتي. • نقش آفريني: خلق مدل ملي کسب و کار جديد بر مبناي سيستم اطلاعاتي

  10. مدل ليم و کيم: • در مدل ليم و کيم براي ارزشيابي عملکرد سيستم اطلاعاتي 6 زمينه پيشنهاد شده است که عبارتند از: 1- چشم انداز 2- ساختار 3-زيرساخت 4- پشتيباني 5-نوع کاربرد 6- سطح استفاده

  11. مدل انسجام عمودي: • در اين مدل تدوين استراتژي کاري پيش شرط تعيين نيازهاي تيم اطلاعاتي است. • اين نکته هم قابل ذکر است که IT/IS به مثابه يک ورودي در تدوين و تعريف استراتزي کاري مد نظر قرار مي گيرد. • با توجه به مدل انسجام عمودي، تدوين استراتژي سيستم هاي اطلاعاتي بايد بر اساس سه اصل زير صورت گيرد: 1- تحليل کار 2- محيط 3- استراتژي سازمان • در مدل انسجام عمودي، استراتژي فناوري اطلاعات چگونگي تأمين نيازها و چگونگي استفاده و مديريت فناوري و متخصصان مربوطه را براي نيل به نيازهاي کاري تعيين مي کند. • مطابق اين مدل براي بهبود عملکرد سيستم هاي اطلاعاتي لازم است اين سيستم ها در نقش ابزاري راهبردهاي سطح کسب و کار ظاهر شوند.

  12. ارزشيابي سيستم هاي اطلاعاتي: • اکثر پژوهشگران ارزشيابي سيستم هاي اطلاعاتي را يکي از مسائل کليدي مديريت مي دانند. • بيش تر مجريان ارزشيابي سيستم هاي اطلاعاتي بر اين باورند که هدف فرآيند ارزشيابي عبارت است از بهبود سيستم هاي اطلاعاتي و ارتقاي فرآيند توسعه سيستم ها «کومار». • اغلب پروژه هاي سيستم هاي اطلاعاتي در حالي به پايان مي رسند که کارکرد فناوري هدف فائق است.

  13. ارزشيابي سازنده: • در بهبود سيستم هاي اطلاعاتي، ارزشيابي زمينه را تصميم هاي مرتبط با کل بهبود چرخه سيستم پشتيباني مي کند. ارزشيابي سازنده بر توانايي سيستم اطلاعاتي در تحقق اهداف کاري و مديريتي متمرکز است. • تعريف ارزشيابي سازنده: ارزشيابي سازنده يک ارزشيابي تعاملي است که به طور مستمر تصميمات مربوط به فرآيند بهبود سيستم هاي اطلاعاتي را تحت تأثير قرار مي دهد و به تبع آن پروژه سيستم اطلاعاتي را براي سازمان قابل قبول و اثر بخش مي کند. • تعريف ارزشيابي سازنده از ديدگاه کومار: کومار ارزشيابي سازنده را فرآيندي توصيف مي کند که با تأمين اطلاعاتي مورد نياز براي ارتقاي سيستم ها، زمينه بهبود توليدات سازمان را فراهم مي سازد.

  14. چرخه ارزشيابي: • اگر ارزشيابي سيستم هاي اطلاعاتي به منزله يک چرخه باشد، مي توان اين طور بيان کرد که چرخه فوق شامل : • امکان سنجي • به هنگام سازي بعد از مرحله طراحي • مميزي بعد از اجرا • ارزشيابي ادواري است. • ارزشيابي اوليه در مرحله امکان سنجي شروع مي شود و طي آن برآوردي از هزينه ها و مزاياي پروژه به عمل مي آيد. • بعد از اتمام مرحله طراحي و اجرا و مشخص شدن طرح هاي تفصيلي ارزشيابي ديگري مي شود. در اين مرحله هزينه هاي صورت واقعي تر پيدا مي کنند و ديد بهتري نسبت به مزاياي بالقوه آن ها جي به دست مي آيد. • در ارزشيابي بعد از اجرا، هزينه ها و مزايا دقيقاً قابل بررسي است. ارزشيابي بعد از اجرا، امکان قضاوت در خصوص نرخ بازگشت سرمايه (ROI) را فراهم مي سازد.

  15. رويکرد هاي ارزشيابي IS «سيستم هاي اطلاعاتي»: • بسياري از پژوهشگران نظير والشمن «walshman» و سيمونس «Symons» اعتقاددارند براي آن که ارزشيابي سيستم هاي اطلاعاتي با موفقيت ترين باشد، ضروري است شرايط سازماني مورد بررسي قرار گيرد و همچنين زمينه هاي سازماني را با بهبود و معرفي سيستم هاي جديد مرتبط مي دانند. • اويژن و همکارانش و سرافيميدي و اسميتسون بررسي جامعي از رويکردهاي ارزشيابي سيستم هاي اطلاعاتي ارائه کردن که شامل: 1- تحليل اثرات 2- مقياس هاي اثر بخشي 3- رويکرد اقتصادي 4- رضايت کاربران 5- مفيد بودن 6- عوامل فني

  16. رويکرد هاي ارزشيابي IS «سيستم هاي اطلاعاتي»: • رويکردهاي اصلي ارزشيابي سيستم هاي اطلاعاتي بر حسب کانون توجه: • رويکرد سنتي: مطابق اين رويکرد در ارزشيابي سيستم هاي اطلاعاتي جنبه هاي مالي و وظيفه اي نظير زمينه هاي مالي، فني و ريسک هاي مرتبط مورد توجه قرار مي گيرد. • رويکرد چرخه حيات: مطابق اين رويکرد در ارزشيابي سيستم هاي اطلاعاتي، فرآيند بهبود سيستم هاي اطلاعاتي و مزاياي مرتبط مد نظر قرار مي گيرد. • رويکرد اقتضايي: در اين رويکرد شرايط سازماني و به خصوص پاسخ دهي به احتياجات خارجي سازمان «نظارات ذي نفعان» در ارزشيابي مورد توجه است. • رويکرد يادگيري سازماني: در اين رويکرد نقش سيستم هاي اطلاعاتي در ارتقاي يادگيري سازماني و بهبود ارتباطات بيشتر مد نظر قرار مي گيرد. • رويکرد اخلاقي: امروزه انتخاب رويکرد اخلاقي در ارزشيابي سيستم هاي اطلاعاتي به معني پذيرش ملاحظات در ارزشيابي است، زيرا سيستم اطلاعاتي لزوماً يک ابزار مديريتي نيست بلکه سيستمي اجتماعي است که افراد زيادي از آن متأثر مي شوند.

  17. عوامل مؤثر بر ارزشيابي Is «سيستم هاي اطلاعاتي»: ازنظر والشمن در عمل انتخاب رويکرد ارزشيابي سيستم اطلاعاتي متأثر از عوامل محيطي است. • بالانتين عوامل فوق که مؤثر به ارزشيابي ISمي باشند را به شرح زير بيان مي کند. • فلسفه ارزشيابي که ابزارهاي روش شناختي در ارزشيابي را به شدت تحت تأثير قرار مي دهد. • توزيع و اعمال قدرت در سازمان • فرهنگ سازماني • سبک مديريت • ديدگاه و نگرش ارزشيابي کننده • منابع سازماني که در درجه 0 دسترش بودن آنها در چگونگي ارزشيابي سيستم اطلاعاتي اثر گذار است.

  18. شاخص هاي ارزشيابي :IS • در ارزشيابي هر سيستم مي توان بر سه محور اساسي تأکيد کردکه در برگيرنده عملکرد کل سيستم باشند. که عبارتند از: 1- درونداد 2- فرآيند 3- برونداد درونداد: بر پايه رويکرد مبتني بر مديريت شکل گرفته است و جهت تعيين ارزشي و بهبود سيستم، اطلاعات مورد نياز را جمع آوري و تجزيه و تحليل مي کند. برونداد: اين ارزشيابي اهميت بيشتري دارد زيرا برونداد همان نتيجه نهايي است که اثربخشي آن را نشان مي دهد.هر پژوهشگر براي سنجش اثر بخش سيستم اطلاعاتي بايد اهداف طراحي و استقرار سيستم اطلاعاتي را شناسايي کند.

  19. شاخص هاي ارزشيابي :IS اثر بخشي: عبارت است از درجه يا ميزاني که سيستم به هدف هاي مورد نظر خود دست مي يابد. با توجه به رويکرد مبتني بر هدف در مورد اثر بخشي به اين صورت است که به محصول با توليد سيستم توجه مي شود و اين پرسش مطرح مي شود که آيا سيستم به هدف هاي خود رسيده است يا نه؟ به طور کلي در اين رويکرد هدف ها شناسايي مي شود و آنگاه ميزان تحقق آنها اندازه گيري مي شود. با توجه به اين رويکرد مي توانيم عنوان کنيم که سيستم هاي اطلاعاتي زماني اثربخش مي باشند که بتوانند به نيازهاي اطلاعاتي کاربران پاسخ دهند.

  20. مدل آهيتوف و نيومان: • آهيتوف و نيومان ويژگي هاي اطلاعات را در سه بعد زماني، محتوايي و شکلي گروه بندي کردند. که مي توان اين ويژگي ها را به عنوان شاخص هاي ارزشيابي اثر بخشي سيستم هاي اطلاعاتي مدنظر قرار داد. • بعد زمان که ويژگي هاي زير را شامل مي شود: • به موقع بودن: يعني اين که در زماني که به آن نياز است، قابل تهيه و ارائه باشد. • به هنگام بودن: اطلاعات بايد آخرين وضعيت در مورد يک پديده را تبيين کند. • بسامد: در مقاطع زماني لازم قابل تهيه و ارائه به مدير يا تصميم گيرنده باشد. • دوره زماني: توصيف گر گذشته، حال و آينده باشد.

  21. مدل آهيتوف و نيومان: • بعد محتوا شامل ويژگي هاي زير است: • صحت: اطلاعات بايد آن چه را اتفاق افتاده و يا وجود دارد به طور واقعي و صحيح منعکس کند. • مرتبط بودن: اطلاعات بايد با نيازهاي اطلاعاتي کاربر مرتبط باشد. • کامل و جامع بودن: اطلاعات بايد همه نکات لازم را در برداشته باشد تا بتواند همه نيازهاي اطلاعاتي تصميم گيرنده را برطرف کند. • ايجاز و اختصار: اطلاعات بايد هميشه کوتاه، موجز، و مختصر باشد. • داراي حوزه مشخص: اطلاعات بايد بر حوزه خاصي در داخل يا خارج سازمان متمرکز باشد تا بتواند نيازهاي اطلاعاتي مشخصي را براي تصميمگيرنده بر طرف کند. • نشان دهنده عملکرد: اطلاعات بايد بتواند با اندازه گيري فعاليت ها، بيانگر پيشرفت يا عدم پيشرفت سازمان و عملکرد واحدهاي مختلف آن باشد.

  22. مدل آهيتوف و نيومان: • قابل تعريف بر حسب کمي: اطلاعاتي که بايد گردآوري شود را مي بايست حتي الامکان به صورت کمي (عدد و رقم) تهيه و ارائه کرد. • قابل دستيابي و حصول: اطلاعات بايد قابل گردآوري و وصول باشد. • عاري از تعصب: اطلاعات بايد عاري از تعصب، جهت گيري و جانبداري خاصي از افراد يا موضوعات خاص باشد. • تناسب: اطلاعات بايد متناسب با موضوع بوده و مناسبت لازم را دارا باشد. • بعد شکل ويژگي هاي زير را در بر مي گيرد: • واضح بودن: اطلاعات بايد آن قدر واضح باشد که قابل درک و فهم براي تصميم گيرنده باشد. • اطلاعات با قابليت جزء شدن: اطلاعات بايد قابليت جزء شدن و توانايي جمع پذير بودن را داشته باشد. • اطلاعات بايد قابليت ارائه در قالب جدول، نمودار و متن را داشته باشد.

  23. مدل بدره اي: • پارکر و بنسون پنج شاخص براي ارزيابي بدره سيستم هاي اطلاعاتي به شرح زير پيشنهاد کرده اند: • هزينه/ فايده: تحليل اين که سيستم مورد نظر چقدر به کارايي سازمان کمک کرده است؟ • ارزش ارتباط دهي: سيستم مورد نظر چقدر به هماهنگي کارها کمک مي کند؟ • ارزش شتاب دهي: سيستم مورد نظر چقدر باعث تسريع در ارائه خدمات مي شود. • ارزش ساخت دهي مجدد: سيستم مورد نظر چقدر از طريق ساخت دهي مجدد باعث ارتقاي بهره وري مي شود؟ • نوآوري: سيستم مورد نظر چقدر باعث نوآوري و ابداع در کار مي شود؟

  24. بررسي مدل بدره اي: • در ربع سيستم هاي بالقوه مزايا نامعلوم هستند و هدف از ارزيابي تشخيص مزاياي قابل تحقق است. • در ربع حمايتي مزاياي احتمالي از نوع کارايي هستند. بنابراين، تحليل ارزيابي بايد بر پايه منطق هزينه/ مزايا، ارزش ارتباط دهي، يا ارزش شتاب دهي صورت گيرد. • در ربع عمليات کليدي بيشتر بر اثر بخشي سيستم هاي تأکيد مي شود. بنابراين، شاخص هاي ارزش ارتباط دهي، و ارزش شتاب دهي اهميت بيش تري پيدا مي کنند. • در ربع استراتژيک انواع مزاياي از نوآوري و سازماندهي مجدد فرايندهاي داخلي سازمان و روابط آن ها با خارج سازمان به خصوص مشتريان و عرضه کنندگان، به دست مي آيد.

  25. ارزيابي بدره: • شاخص هاي ارزيابي بدره سيستم هاي اطلاعاتي:

  26. مدل همترازي استراتژيک: • مدل همترازي استراتژيک که، پپ آن را ارائه کرده است، مرکب از چهار حوزه يا ربع است که هر يک از ]ن ها سه عنصر را شامل مي شوند. بسته به اين که اين عناصر با هم هماهنگ باشند، مي توان حدود و نوع همترازي را در سازمان تعيين کرد. پپ (Papp, 2001) پرسش نامه اي را براي ارزيابي همترازي استراتژيک طراحي کرده است که به کمک آن مي توان شناخت بهتري از عناصر مدل همترازي استراتژيک به دست آورد. • الف. حوزه استراتژيک کسب و کار: • قلمرو کاري: شامل محصولات، خدمات و جغرافيايي که سازمان پوشش مي دهد. • قابليت هاي برجسته: معرف ويژگي هاي منحصر به فرد محصولات يا خدمات سازمان، نظير قيمت گذاري، کانال هاي توزيع، و کيفيت خدمات، است. • حاکميت کاري: معرف چگونگي فعاليت و رقابت انتخاب شده است اعم از اين که به صورت فردي يا از طريق تشکيل اتحاد با ديگران انجام گيرد.

  27. مدل همترازي استراتژيک: • ب. حوزه زير ساخت هاي سازماني: • ساختار اداري که ترتيبات اداري و مسئوليت ها را تعريف مي کند و شامل ساختارهاي متمرکز، غير متمرکز و شبکه اي است. • طراحي فرايندهاي ناظر بر رويه هاي عملياتي استاندارد، فرايندهاي بين وظيفه اي، و جريان اطلاعاتي مرتبط است. • کسب مهارت هاي جديد، بهبود مهارت هاي فعلي، و ديگر ملاحظات منابع انساني مجري استراتژي. • ج. حوزه فناوري اطلاعات: • قلمرو فناوري اطلاعات معرف تعيين دامنه و نوع فناوري هاي اطلاعاتي است که در سازمان نقش کليدي دارند نظير سيستم هاي خبره و شبکه محلي. • قابليت هاي سيستميک يا ويژگي هاي مهم زير ساخت هاي فناوري اطلاعات شامل دسترسي به اطلاعات، قابليت اعتماد، سرعت و ارتباط دهي است. • حاکميت فناوري اطلاعات شامل کميته هاي راهبري، قرارداد براي خدمات فناوري اطلاعات، و شراکت با ديگر سازمان ها براي کسب خدمات است.

  28. مدل همترازي استراتژيک:

  29. مدل همترازي استراتژيک: • د. در حوزه زير ساخت هاي فناوري اطلاعات: • معماري فناوري اطلاعات به تعريف گزينه ها و خط مشي هايي مي پردازد که سيستم ها، داده ها، نرم افزارها، و سخت افزارها را به طور چسبنده به هم مرتبط مي سازند. • فرايندهاي کاري فناوري اطلاعات با بهبود، تحويل، و کاربرد سيستم هاي اطلاعاتي مرتبط است و شامل بهبود سيستم هاي کاربردي و رويه هاي ايمني است. • کسب يا تعديل مهارت ها و تجربيات مربتط با بهبود، عمليات، و کاربرد سيستم هاي اطلاعاتي در سازمان براي تطبيق مهارت هاي فناوري اطلاعات با نيازهاي کاري. • مهم ترين ويژگي مدل همترازي استراتژيک تبيين روابط بين چهار حوزه است. در اين مدل روابط عمودي معرف « برازش استراتژيک» و روابط افقي بيانگر «يکپارچه سازي وظيفه اي» است.

  30. مدل معماري سازمان: • اصطلاح «معماري سازماني» را براي اولين بار زکمن (Zachman, 1987) مطرح کرد و از آن پس، نقش معمار سازماني مدير ارشد، مورد توجه قرار گرفتهاست. • معماري سازمان ابتکاراتي بيش از سازمان دهي مجدد، باز مهندسي، يا برنامه ريزي استراتژيک را پوشش مي دهد. معماري سازمان شامل ايجاد و مديريت مستمر چارچوبي براي «سازمان آينده» است. • معماري ساختمان عبارت است از نمايشي از روابط تمام عناصر/ اجزاي اصلي يک ساختمان نظير اتاق ها، راهروها، پنجره ها، درها، ديوارها، نماي خارجي، سيستم الکتريکي، سيستم گرمايشي/ سرمايشي، سيستم لوله کشي، عناصر تزييني و غيره است. • به همان مفهوم، عبارت معماري سازمان عبارت است از تشخيص عناصر اصلي سازمان يا زير مجموعه هاي آن، و کارکرد متقابل اين عناصر در تحقق اهدفا کاري (Veasey, 2001) . • در مفهوم ساده تر معماري سازماني مجموعه اي است از ساختارها و فرايندهاي متنوع سازماني، و مدل معماري سازماني نمايشي است از اين ساختارها و فرايندها که سازمان در وضع موجود و چشم انداز آتي آن را مجسم مي سازد.

  31. حوزه هاي معماري سازمان: • کينگ (King, 1995) مي گويد که معماري يک سازمان بايد بر چشم انداز استراتژيک استوار باشد. چشم انداز سازمان تجسمي است از آينده مطلوب که سازمان قصد دارد به آن دست يابد. • انواع حوزه هاي معماري • معماري کاري • معماري اطلاعات • معماري داده ها • معماري سيستم هاف • معماري تکنولوژي

  32. حوزه هاي معماري سازمان: • معماري کاري: در اين سطح، سازمان استراتژي کاري خود را بر مبناي چشم انداز استراتژيکش از قابليت هاي فعلي و آتي تعريف مي کند. در اصل معماري کاري استراتژي هاي کاري سازمان، اهداف بلند مدت آن، محيط تکنولوژيکي، علائق افراد ذي نفع و محيط خارجي را مورد لحاظ قرار مي دهد. • معماري اطلاعات: اين سطح در حکم نقشه اي است که نيازهاي اطلاعاتي سازمان را بر مبناي استراتژي کاري نشان مي دهد. استراتژي کاري سازمان نشان مي دهد. استراتژي کاري سازمان از طريق برنامه ريزي سيستم هاي اطلاعاتي به استراتژي سيستم هاي اطلاعاتي تعبير و تفسير مي شود (King, 1988). ابزار مورد استفاده در تشخيص روابط موجوديت/ فعاليت همان معماري اطلاعات يا ماتريس موجوديت/ فعاليت است.

  33. حوزه هاي معماري سازمان: • معماري داده ها:استراتژي مديريت داده ها از استراتژي اطلاعاتي و استراتژي کاري پيروي مي کند. سازمان لازم است براي تأمين نيازهاي اطلاعاتي خود نحوه جمع آوري، کاربرد، تازه گرداني، نگهداري، و تبديل داده ها را تعريف کند. اساساً در اين سطح جنبه هاي مختلف داده ها با نيازهاي اطلاعاتي همسو مي شوند. • معماري سيستم ها: در اين سطح از معماري اساساً به تصميم گيري در خصوص سيستم هاي اطلاعاتي کاربردي پرداخته مي شود که علاوه بر تسهيل فرايندهاي کاري نقش تبديل داده ها به اطلاعات را بر عهده دارند. • معماري تکنولوژي: اين سطح اساساً مجموعه اي است از نرم افزار و سخت افزارهايي که پايه تکنولوژيکي معماري هاي فوق الذکر را تشکيل مي دهند. معماري تکنولوژي اطلاعات چيدمان ابزارها (سخت افزار، نرم افزار، داده ها) فرايندها (ذخيره داده ها، انتقال داده ها، و تبديل داده ها)، ساختارها (خدمات حمايتي، روابط گزارش دهي، سازو کارهاي بودجه اي و ...) را معين مي کند.

  34. مدل دو وجهي چندلر: • چندلر سيستم اطلاعاتي را به صورت يک رابطه همزيستي بين کاربران و خود سيستم مد نظر قرار داده و معتقد است که چنين سيستمي بايد با توجه به ملاحظات هر دو طرف مورد ارزشيابي قرار گيرد. چندلر انتخاب معيارهاي ارزشيابي سيستم اطلاعاتي را بر مبناي دو ديدگاه کاربر و سيستم توصيه مي کند. ارزشيابي سيستم بر ارزشيابي رفتار سيستم اطلاعاتي بر مبناي مقياس هاي سيستمي تأکيد دارد، در حالي که ارزشيابي مبتني بر کاربر به درجه نيل به اهداف کاربر نظر دارد.

  35. با تشکر

More Related