1 / 276

فصل اول فرایند مدیریت استراتژیک

نام درس: مدیریت استراتژیک تعداد واحد درسی: 3 واحد رشته: مدیریت بازرگانی منبع: کتاب مدیریت استراتژیک انتشارات دانشگاه پیام نور نویسنده: دکتر لطف ا.. فروزنده تهیه کننده پاورپوینت: دکتر محمد محمودی میمند.

Download Presentation

فصل اول فرایند مدیریت استراتژیک

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. نام درس: مدیریت استراتژیکتعداد واحد درسی: 3 واحدرشته: مدیریت بازرگانیمنبع: کتاب مدیریت استراتژیک انتشارات دانشگاه پیام نورنویسنده: دکتر لطف ا.. فروزندهتهیه کننده پاورپوینت: دکتر محمد محمودی میمند

  2. طرح درس و اهداف درس مدیریت استراتژیک در رشته مدیریت بازرگانی :استراتژیتصویرجامعی ازهدفهای بلند مدت،مقاصد و هدفهای کوتاه مدت و سیاستها و برنامه های عمده برای تحقق هدفهایی است که در آن رسالت موجود یا آتی سازمان و شخصیت موجود یا آتی سازمان تبیین شده است.

  3. درتعریف مزبور مفاهیم زیر جلب نظر می کند:داشتن تصویر جامع از محیط اطراف سازمان و تعیین جایگاه سازمان در آن ،در این مسیر سازمان میتواند تهدید ها و فرصت ناشی از عناصر محیطی را شناخته و با توجه به توانمندی و استعدادهای درونی موقعیت خود را تعریف کند.

  4. داشتن هدفهای بلند مدت و پیدا کردن فرصتهای آن برای رونق آینده و احتراز از غافل گیری که این در سایه تعیین هدف غایی و رسالت امکان پذیر است. تعیین رسالت به سازمان قداست آرمانی می دهد و بستر رشد،ترقی و انگیزش برای رشد و تعالی بر قرار می کند.

  5. شناخت منابع ،امکانات و پیدا کردن نگرش منطقی بلند مدت در تخصیص منابع به طوری که نقاط قوت و توانمندی افزایش یابد و نقاط ضعف و کمبود جبران گردد.

  6. پیدا کردن دید سیستمی و اقتضایی در تعیین اهداف،استراتژی،سیاستها و به طور کلی تصمیمات سازمان و ایجاد بستر مناسب کار تیمی و گروهی که حاصل آن تلفیق اهداف فردی و سازمانی خواهد شد.

  7. ضرورت حرکت استراتژیک تیزبینی،هم قدمی،تکیه بر وجوه مشترک،تکیه بر توانها و شناخت و مبارزه سازنده با ضعفها و نارسایها است. ایجاد دیدگاه استراتژیک با توجه به مبانی اعتقادی و ایدئولوژیکی در کشور ما به ویژه در بخش بازرگانی زمینه رشد و توسعه بنگاه های اقتصادی را فراهم خواهد کرد.

  8. فصل اول فرایند مدیریت استراتژیک

  9. مدیریت استراتژیک، برنامه ای هماهنگ،جامع و پیوسته است که استعداد ممتاز سازمان را با محیط ارتباط می دهد و منظور از آن تحقق هدفهای سازمان درچارچوب اجرای صحیح مدیریت است.

  10. اولین قدم در تدوین مدیریتاستراتژیکدر سالهای آخر دهۀ پنجاه برداشته شد. مدیران روشی ابداع کردند که برای کجایی و چرائی حرکت مؤسسه خود تصمیم گیری کند،قسمت تحلیلی این روش را (طراحی استراتژی)نامیده و فرایند طراحی گروهی آن را (برنامه ریزی استراتژیک)خوانده اند.

  11. قدم دوم در سالهای هفتاد برداشته شد، زمانی که مدیران کشف کردند که با هر تغییر گسسته در استراتژی مؤسسه، شکل گیری درون سازمانی مؤسسه نیز بایستی دگرگونی می شد این فرایند (برنامه ریزی توانمندی) نامگذاری شد.

  12. قدم سوم در سالهای آخر دهۀهفتادو دو واکنش نسبت به نظرات روز افزون تغییرات ناگهانی در محیط برداشته شد. برای مواجه شدن با این دگرگونی ها مؤسسات بازرگانی شروع به استفاده از فن استراتژیک که در زمان واقعی کردند، و آن را (مدیریت مسئله) نامیدند.

  13. تازه ترین تدوین استقرار برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک است،که روش جامع و نظام یافته ای برای بر خورد با تغییرات است به طوری که مدیر توانایی لازم برای اداره تصمیمات به دست آورده و با استفاده از یک سیستم خدماتی کامل با شناخت توانمندیهای داخلی و فرصتهای محیطی زمینه رشد و پویایی سازمان را فراهم می کند.

  14. تعریف استراتژی:استراتژی دراصل به معنای ایجاد تحول در یک سازمان یا یک مجموعه مورد توجه قرار گرفته است در فرهنگ عمید “استراتژی“به معنی علم اداره کردن عملیات و حرکت ارتش در جنگ آورده شده است.

  15. آندره بوفر استراژی را اساس و اصول راهنما،فلسفه اندیشه علمی و تجربی تعریف کرده است.استراتژی در واقع یک طرز تفکر و روش اندیشیدن است. هدف آن تنظیم و تدوین و یا طبقه بندی و سیستماتیک کردن حرکت است که می بایستی بر حسب تقدم و ترتیب و توالی ویژه انجام شود و سپس بر حسب آن توالی و ترتیب، طریق و روش خاصی را که موثرترین آنهاست انتخاب نمود.

  16. کوئین استراتژی را چنین تعریف کرد:استراتژی عبارت است از الگو یا طرحی که هدفها و سیاستها و زنجیره های عملیاتی یک سازمان را در قالب یک کل به هم پیوسته با یکدیگر ترکیب می کند.

  17. اگر استراتژی به درستی تنظیم شده باشد،در تخصیص و هدایت منابع انسانی به صورتی یگانه و بالنده و بر پایه توانمندیها و نارساییهای نسبی درون سازمان، دگرگونی های محیطی پبش بینی شده در مقابل رقبای هوشمند مؤثر خواهد بود در حقیقت استراتژی با نگاه به تحولات محیطی تنظیم و اجرا می گردد.

  18. آنسف استراتژی را چنین تعریف نمود:استراتژی برداشت جامعی است در جهات مسئولیت خطیر و روز افزون مدیریت عمومی که به موجب آن سازمان در ارتباط با محیط حرکت می کند و جایگاه خود را طوری تعیین می کند که موفقیت سازمان تأمین گردد.

  19. با توجه به تعریف فوق استراتژی حاوی نکات زیر است:داشتن تصویری جامع از محیط برون سازمانی و تعیین جایگاه سازمان در آن.داشتن هدفهای بلند مدت و فدا کردن فرصتهای آنی برای رونق آینده و احتراز از غافلگیری.

  20. تعیین رسالت و شخصیت سازماننگرش بلند مدت در تخصیص منابع و تصمیم گیریضرورت انجام درون سازمانی و تعهد مشترک عمومی در قبال برنامه و مسیر حرکتاتخاذ سیاست و تاکتیکهایی به عنوان وسیله ای برای تحقق هدفهای سازمانی

  21. عوامل اصلی تشکیل دهندۀ استراتژی:عوامل اصلی در استراتژی با توجه به امکانات موقعیتها و تواناییها و مشکلات متفاوت و تغییر پذیر است،منتهی انتخاب استراتژی مناسب طرح سؤلات بسیاری را لازم می نماید که عبارت اند از:

  22. الان در چه شرایطی هستیم ؟، آینده در چه شرایطی می خواهیم باشیم ؟ تا مشخص شود این فاصله را چگونه می خواهیم طی نماییم؟

  23. امروز یک استراتژی هیچ گاه معیار ثابت و مشخص در دست ندارد و نمی تواند بر سنتهای گذشته پایبند بماند.

  24. بنابراین چندان بی ربط نیست اگر گفته شود که اندیشه های استراتژیکی بایستی به طور مداوم،واقعیتها ی تحولات روزمره نه تنها شامل تحولات و دگرگونیهای محتمل در آینده،دورتر و حتی سالهای بعد هم می باشد.

  25. جایگاه هدف و سیاست در استراتژی یک شرکت در حیات خویش هدف یا اهدافی را دارد که در جستجوی دستیابی به آنها ،فعالیت خویش را در آن جهت به حرکت در می آورد.

  26. در یک شرکت ممکن است ما هدفهای مختلف داشته باشیم ولی در میان اهداف یک هدف ازهمه مهمتر باشد. اصولاً هدف اصلی شرکتهای بازرگانی دستیابی به حداکثر سود است،حال در کوتاه مدت یا بلند مدت.

  27. ولی آنچه موجب تمایز می شود این است که راههای رسیدن بدان با هم متفاوت هستند.به عبارت دیگر جهت دستیابی به اهداف طرق مختلف وجوددارد.

  28. لذا همیشه فقط یک طریق مشخص برای دستیابی به اهداف مشخص وجود ندارد،بلکه ممکن است طرق مختلف وجود داشته باشد که بنابر امکانات و محدودیت ها و شرایط حاکم بر وضعیت شرکت مشخص می شود و این رسیدن به هدف را سیاست می نامند.

  29. در صورتی که استراتژی مسیر دستیابی به هدف را تعیین می کند که خود می تواند حامل سیاستهای متعددی نیز باشد. لذا سیاست طریق دستیابی بر هدف را مشخص می کند،ولی استراتژی بیشتر میسر تحقق هدف را تعیین می کند.

  30. استراتژی از 3 عنصر تشکیل می شود:هدف، سیاست و ابزار وجود هدف از یک طرف مبین فاصله موجود تا شرایط مطلوب می باشد،از طرف دیگر مشخص کننده مسیر با مسیرهایی است که جهت دستیابی به هدف،یک یا ترکیبی از آنها را باید مورد استفاده قرار داد.

  31. سیاست مبین چگونگی دستیابی بر اهداف خصوصاً هدف نهایی است که در استراتژی مطرح می شوند.سیاست ملزم می نماید از بین تعداد متناهی هدف ابزار دستیابی (تحقق)آنها نیز مشخص شود. هر انتخاب نتایج متفاوت دارد.

  32. هر سیاست سه وجه مشخص دارد:اهداف،محدودیتها یا فشارها وامکانات و منابع اهداف در واقع زیر مجموعه هدف استراتژی می باشند و از آن تبعیت می نمایند

  33. محدودیتها یا فشارها مبین حدود مسیر و حرکت و مشخص کننده نوع عواملی هستند که در چگونگی مسیر حرکت مؤثر هستند و امکانات یا منابع بیانگر توان حرکت و چگونگی دستیابی بر اهداف می باشند.

  34. ابزار:ابزار وسائل اجرائی سیاستها و تحقق اهداف یا هدف استراتژی می باشد. ابزار در حقیقت صور اجرای سیاست و یا تحقق هدف استراتژی را مشخص می کنند چه به صورت قانون مصوب و چه به صورت ضوابط اجرایی ،لذا ابزار شکل و مراحل تحقق یک سیاست را مشخص می نماید.

  35. استراتژی و تاکتیک:به طور طبیعی استراتژیها در سطوح مختلف سازمان بزرگ حضور دارند. مثلاً استراتژیهای تجارت بین المللی،اقتصاد ملی، بخش خزانه داری،سرمایه گذاری، مالیه عمومی و ...

  36. اما این سؤال پش می آید که اگر استراتژی ها در تمامی سطوح وجود دارند، پس فرق آنها با تاکتیکها چیست ؟ غالباً تفاوت اولیه در مقیاس اقدامات و دیدگاه مدیر نهفته است.

  37. آنچه در چشم مدیر ارشد سازمان استراتژی جلوه می کند، شاید از نظر رئیس قسمت بازار یابی اگر تعیین کننده کامیابی و بالندگی سازمانش باشد، تاکتیک تلقی شود. به معنای دقیق تر تاکتیکها صف بندیهای هستند کوتاه مدت، انطباقی، عملی و تعاملی که نیروهای متقابل، آنها را برای دستیابی به هدفهای محدود به کار می گیرند.

  38. استراتژی مبنای مستمر را برای جهت دهی به این انطباقها به سوی مقاصدی گسترده تر مشخص می کندبه عبارت دیگر استراتژی چارچوب و قالبی است که تاکتیکها درون آن چارچوب تعریف می شود،تاکتیک بر مبنای استراتژی تعیین و تعریف می شود

  39. فرایند طراحی مدیریت استراتژیک

  40. دیوید درسال 1990 مدلی ارائه می کند که مدیریت استرتژیک را به طور کلی فرایندی سه مرحله ای تعریف کرده است:گام اول : تدوین استراتژی گام دوم : اجرای استراتژی گام سوم : ارزیابی استراتژی

  41. گام اول:سازمان در تدوین استراتژی بایستی ابتدا اهداف، مأموریتها و رسالت جاری و استراتژی جاری سازمان را با توجه به نقاط قوت درونی سازمان مورد بررسی قرار دهد و با یک شناخت دقیق وضعیت موجود سازمان را تبیین کند.

  42. گام دوم:در مرحله اجرا منابع انسانی و مادی لازم را تخصیص داده، طبیعی است استراتژی قابل اجرا است که منابع برای اجرای آن وجود داشته باشد،استراتژی بر اساس منابع و توانمندی موجود، جنبه اجرایی پیدا می کند.

  43. گام سوم:ارزیابی استراتژی در این مرحله با استفاده از یک نظام اطلاعاتی فعال اجرای استراتژی را در مقایسه با اهداف مورد ارزیابی قرار داده و با رفع ابهامات و اشکالات استراتژی را به جلو هدایت می نماید.

  44. مدل مدیریت استراتژیک:به منظور ایجاد هماهنگی و انسجام هر چه بیشتر در سازمان، نظام مدیریت استراتژیک در سال 1980 مورد توجه قرار گرفت. ارتباط تنگاتنگ و متقابلی بین نظام برنامه ریزی و سایر نظامهای مدیریتی وجود دارد.

  45. در مدل فوق روند زیر دنبال می شود. ابتدا در فرایند برنامه ریزی سازمان بایستی اهداف غایی را مشخص و با توجه به امکانات و منابع موجود و فرصتها و تهدیدهای محیطی اهداف قابل دسترس را مشخص نماید و روش رسیدن به اهداف را تعیین کند.

  46. پس از تدوین برنامه ریزی، ساختار سازمانی مناسب طراحی می شود و وظایف و مسؤلیتها جهت تحقیق برنامه مشخص می شود و بر اساس آن نیروها متناسب با توانمندی و تخصص در وظایف پست های مشخص جایگزین می شوند.

  47. برای اطمینان در جهت تلاش و کو شش افراد در راستای اهداف سازمان، مدیریت سیستم انگیزشی را فعال می کند و با استفاده از روشهای مستقیم و غیر مستقیم فرایند کنترل را انجام می دهد.

  48. فرایند تصمیم گیری استراتژیک:جان دیوئی در اثر تحقیقاتی که در سال 1910 انجام داد به این نتیجه رسید که حل مسئله مستلزم چهار مرحله مختلف به شرح زیر می باشد:

  49. 1) رویداد یا جریاناتی که تصمیم گیرنده را متوجه به وجود مسئله می نماید.2) نوع مسئله، ابعاد و ویژگیهای آن مورد بررسی قرار گرفته،شناسایی می شود.

  50. 3) جستجو و تجسس برای یافتن راههای مختلفی که می تواند مسئله را حل کند، آغاز می گردد.4) عواقب ناشی از انتخاب و به کار بستن هر راه حل،مورد بررسی قرار گرفته و بر اساس این ارزیابی، مناسبترین راه حل را انتخاب و به مورد اجرا گذاشته می شود.

More Related